بازگشت

گروه: حديث
 
 
مرکز پاسخگو:تبيان
موضوع اصلي:حديث ثقلين
موضوع فرعي:حديث –- بررسي سندي حديث ثقلين
سؤال:حديث ثقلين از لحاظ سند چگونه است؟
جواب:

مرحوم سيد هاشم بحراني، در كتاب نفيس خود، غاية المرام حديث ياد شده را از دانشمندان اهل تسنن، به سي و نه طريق نقل ميكند، همچنانكه اين حديث را از طريق شيعه به هشتاد و دو طريق نقل مينمايد (غاية المرام /217 ـ 234)
وي اين حديث را از محدثان سني، مانند احمد بن حنبل، عبدالله بن احمد بن حنبل، مسلم بن حجاج، در صحيح معروف خود (مسلم، در صحيح خود اين حديث را به سه طريق نقل كرده است)، ابو اسحاق ثعلبي صاحب تفسير، ابوالحسن علي بن محمد، معروف به فقيه ابن مغازلي، ابو الحسن، مؤلف الجمع بين الصحاح الستة، ابو عبدالله محمد بن ابي نصر حميدي مؤلف الجمع بين الصحيحين، سمعاني در كتاب فضائل الصحابة و اخطب الخطباء، موفق بن احمد، مؤلف كتاب فضائل اميرالمؤمنين و حافظ ابراهيم بن محمد حمويني و عزّالدين ابن ابي الحديد مؤلف شرح نهج البلاغه و … نقل ميكند.
مرحوم شرف الدين در كتاب المراجعات صفحات 20 تا 25 آن را از مصادر زير نقل ميكند:
1ـ متقي هندي در كتاب كنزالعمّال جلد 1 ـ صفحه 44، حديث را از محدثاني مانند: ترمذي و نسائي كه سند آنها به جابر منتهي ميگردد، نقل كرده است.
2ـ احمد بن حنبل، اين حديث را در مسند خود، ج 5 ص 182 ـ 189 نقل كرده است.
احمد بن حنبل، در موارد ديگر نيز حديث ياد شده را نقل كرده است (جلد 3 صفحه 17 و 26) متقي هندي در كنزالعمال ج1 ، ص 47 نقل نموده است.
حاكم در مستدرك، جلد 3، صفحه 109 و 148 و 533 حديث را نقل كرده و آن را صحيح خوانده است.
ابن حجر، دركتاب الصواعق المحرقة ص 75 و 89 نقل كرده است.
در تعاليق احقاق الحق، با تتبع زايد الوصفي مسانيد و مراسيل حديث، از كتابهاي دانشمندان سني با تعيين شماره جلد و شماره صفحه كتاب، نقل شده است. علاقمندان ميتوانند به جلد 9 صفحه 309 ـ376 مراجعه كنند و ما براي اختصار، از نقل فهرست آن خودداري نموديم.
اخيراً از طرف دارالتقريب بين المذاهب الاسلامية رسالهاي پيرامون اسناد متون حديث ثقلين منتشر گرديد و حاكي از آن است كه اساتيد مصر و پايه گذاران دارالتقريب، همگي به صحت و تواتر حديث ايمان راسخ دارند (حدث الثقلين، از نشريات دارالتقريب بين المذاهب الاسلامية، سال 1374 ق) .
در اين رساله، اين حديث از مدارك زير نقل شده است:
صحيح مسلم، ج 7 ص 122 ـ سنن ترمذي، ج2، ص 307ـ سنن دارمي، ج2ـ ص 432ـ مسند احمد، ج3، ص 14و 17 و 26و 59و ج4، ص366 و 371و ج5، ص182و 189ـ خصائص العلوي نسائي، ص 30ـ مستدرك حاكم، ج3، ص 109 و 148و 533 ـ كفاية الطالب، باب اولي ، ص 11 و باب 61 ص 130 ـ طبقات محمد بن سعد ج4 ص 8 ـ حلية الاولياء ابو نعيم، ج1، ص 355، اُسدُ الغابة، ج2، ص 12 و ج3، ص 147ـ عقد الفريد، ص 346و 158ـ تذكرة الخواص، ابن الجوزي، باب 12 و ص، 332ـ سيره حلبي، ص 308ـ ذخائرالعقبي، ص 16 ـ السراج المنير، ص 321ـ الفصول المهمة، ص 24ـ نسيم الرياض، ص 410ـ شرح الشفاء ملا علي قاري، در حاشيه همان كتابـ منتخب كنز العمال كه در حاشيه مسند درج شده ج1، ص 96،و 101 و جلد2، ص 390 و ج 5، ص 95 ـ تفسير امام رازي، ذيل آية اعتصام، ج، 3، ص 18ـ تفسير نيشابوري، ذيل آية اعتصام، ج 1، ص 349،ـ تفسير الخازن، ذيل آيه اعتصام، ج 1، ص 257 ـ الدرّ المنثور، ص 155 ـ لسان العرب، ذيل واژه هاي عترت و ثقل و حبل ـ قاموس، ذيل واژه ثقل،ـ تاج العروس، ذيل واژة ثقل ـ منتهي الارب، ذيل واژه ثقل، ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، در معني عترت، ج 6، ص 130 ـ مدارج النبوة ص 520 ـ المناقب المرتضوية، ص 96، 97، 100، 472ـ مفتاح الكنوز السنه ، ص 2 و 448 ـ مصابيح السنه، ج 2ـ ص 205 و 206 ـ الصواعق المحرقة ـ نوشتة ابن حجر هيتميص 75، 87، 99، و 136 ـ اسعاف الراغبين، ص 110 ـ ينابيع المودة، ص 18، 25، 30، 32، 34، 95،، 115، 126، 199، 230، 238،و 301.
دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم مير حامد حسين هندي كه سال 1306 درگذشته است، اين حديث را از قريب به دويست دانشمند سني نقل كرده است كه همگي در فاصله قرنهاي دوم و سيزدهم اسلاميميزيسته اند. مجموع تحقيقات ايشان، پيرامون سند و دلالت حديث، در شش جلد به چاپ رسيده است، كه علاقمندان ميتوانند با مراجعه به آنها از عظمت حديث آگاه گردند.
هر گاه تعداد راويان حديث را از طريق شيعه و كتابهائي كه اين حديث در آنها آمده است برگذشته بيفزائيم، دراين موقع حديث در عالي ترين درجه از اعتبار و تواتر قرار ميگيرد، كه براي آن مانندي جز حديث غدير و حديث منزلت نميتوان يافت.