بازگشت

گروه: حديث
 
 
مرکز پاسخگو:تبيان
موضوع اصلي:حديث غدير
موضوع فرعي:كساني كه به حديث غدير احتجاج كرده اند
سؤال:آيا غير از علي و فاطمه و حسن (ع)، شخص ديگري هم به حديث غدير احتجاج كرده است؟
جواب:

آري. احتجاج به حديث غدير، اختصاص به امير مؤمنان (ع) و دخت پيامبر اسلام و امام حسن ندارد، بلكه در طول تاريخ، پيشوايان شيعه و بزرگان دين و احياناً شخصيتهاي سياسي با حديث غدير بر اولويت و ولايت مطلقة امام بر جان و مال مردم، استدلال ميكردند كه ما در اينجا فهرست آن را ميآوريم:
1ـ احتجاج حضرت حسين (ع) در مني، دو سال پيش از مرگ معاويه، در حضور هفتصد نفر كه در ميان آنان دويست تن صحابي بودند.
2ـ عبد الله بن جعفر با حديث غدير در حضور معاويه احتجاج ميكند.
3 ـ مردي از قبيله همدان در حضور معاويه، با عمر و عاص به مناقشه پرداخته و با حديث غدير بر او احتجاج ميكند.
4ـ هنگاميكه روابط معاويه با عمر و عاص تيره گشت عمرو در نامهاي كه به معاويه نوشت، با حديث غدير احتجاج نمود. ودر قصيده خود موسوم به جلجليه كه در آن به معاويه خطاب و عتاب ميكند چنين ميگويد:
معاويه الحال لا تجهل و عن سبل الحق لا تعدل
وكم قد سمعنا من المصطفي وصايا مخصصة في علي
وفي كفه كفه معلناًينادي بامر العزيز العلي
الست بكم منكم في النفوس باولي؟فقالو بلي، فافعل
فانحله اِمْرَة المؤمنين من الله مستخلف المنحل
وقال فمن كنت مولي له فهذا له اليوم نعم الولي (الغدير /2/114/115)
5ـ عمار ياسر، روز صفّين با حديث غدير، بر عمرو عاص احتجاج ميكند.
6ـ اصبغ ابن نباته، در مجلس معاويه با حديث غدير استدلال مينمايد.
7ـ جواني، ابوهريره، را به خدا سوگند ميدهد كه آيا چنين حديثي را از پيامبر شنيده است؟وي نيز تصديق ميكند.
8ـ مردي، زيد بن ارقم را به خدا سوگند ميدهد كه آيا چنين حديثي را از پيامبر شنيده است؟ او پاسخ مثبت ميگويد.
9 ـ مرد عراقي، جابر انصاري را سوگند ميدهد كه آنچه را از پيامبر شنيده است، باز گو كند و جابر داستان غدير را ميگويد.
10- قيس بن صعد با حديث غدير بر معاويه استدلال ميكند
11ـ زني به نام دارميه كه شيعة علي بود، با حديث غدير بر معاويه احتجاج ميكند.
12ـ عمرو بن ميمون، با حديث غدير بر دشمنان امام احتجاج ميكند.
13ـ عمر بن عبدالعزيز، خليفه اموي (متوفاي سال 101) با حديث غدير استشهاد ميكند.
14ـ مأمون، خليفة عباسي با حديث غدير، بر فقهاي زمان خود استدلال ميكند.
براي آگاهي بيشتر از مدارك و اسناد اين احتجاجات، به كتاب (الغدير جلد اول، صفحه 159 ـ 212 مراجعه شود.).