قاآني شيرازي











قاآني شيرازي



در توصيف عيد غدير و مدح حيدر خيبرگير علي (ع)


شراب تاک ننوشم دگر ز خصم عَصير
شراب پاک خورم زين سپس ز خُم غدير


به مهر ساقي کوثر از آن شراب خورم
که دُرد ساغر آن خاک را کند اِکسير


از آن شراب کز آن هر که قطره ي بچشد
شود ز ماحصل سِرّ کاينات خبير


بجان خواجه چنان مست آل ياسينم
که آيد از دهنم جاي باده بوي عبير


دو صد قَرابه شراب ار بيک نفس بخورم
که مست تر شوم اصلا نمي کند توفير


عجب مدار که گوهر فشان شوم امروز
که صد هزارم درياست در دَرون ضمير


دميده صبح جنونم چنانکه بروي، دم
ز قل اعوذ برب الفلق دمد، زنجير


بر آن مَبين که چو خورشيد چرخ عريانم
بر آن نگر که جهان را دهم لباس حرير


نهفته مهر نبي (ص) گنج فقر در دل من
که گنج نقره نيرزد برش به نيم نَقير


فقير را به زر و سيم گنج چاره کنند
ولي عِلاج ندارد چو گنج گشت فقير


اگر چه عيد غدير است و هر گنه که کنند
ببخشد از کرم خويش کردگار قدير


وليک با دهن پاک و قلب پاک اُوليست
که نعت حيدر (ع) کرّار را کنم تقرير


نسيم رحمت يزدان قسيم جنّت و نار
خديو پادشهان پادشاه عرش سرير


دروغ باشد اگر گويمش نظيري هست
وليک شرک اگر گويمش که نيست نظير


بزرگ آينه اي هست در برابر حق
که هر چه هست سراپا دروست عکس پذير


نَبُد ز لوح مشيّت بزرگتر لوحي
که نقشبند ازل صورتش کند تصوير


دمي که رحمتش از خلق سايه بر گيرد
هماندم از همه اشيا برون رود تأثير

[صفحه 230]

زهي بدرگه امر تو کاينات مطيع
زهي به رَبقه[1] حکم تو ممکنات اسير


چه جاي قلعه خيبر که روز حمله ي تو
بعرش زلزله افتد چو بر کشي تکبير


توئي يداللَّه و آدم صنيع رحمت توست
که کرده اي گِل او را چهل صَباح خمير


گمانم افتد کابليس هم طمع دارد
که عفو عام تو آخر ببخشدش تقصير


به هيچ خصم نکردي قفا مگر آندم
که عمروعاص قفا بر زد از رهِ تزوير


برگزيده قصائد حکيم قاآني، ص 69-70.



صفحه 230.





  1. ربقه: حلقه ي طناب، گره ريسمان.