صبوري كاشاني











صبوري کاشاني



امروز روز رونق


امروز روز رونق دين پيمبر است
امروز روز جلوه ي آيين داور است


امروز روز تقويت دين مصطفي است
امروز روز تهنيت شرع انور است


امروز از ولايت سالار اولياء
دين را همه کمال و جمال است و زيور است


امروز روز شادي و هنگام عشرت است
امروز روز باده و دوران ساغر است


امروز باده اي ز مبارک خُم غدير
در جام خلق از کف ساقيّ کوثر است


آن باده اي که در دل عالم روان فزاست
آن باده اي که در گِل آدم مُخَمّر است


آن باده اي که در طلب ساغرش مدام
خورشيد و ماه، گردان بر چرخ اخضر است


هان اي نگار زُهره بناگوش نوش لب
زان ده مرا که همچو لبت روح پرور است


اي رخ به رنگ آذر و پيکر به لطف آب
زان آب ده که طبعش چون طبع آذر است


مي همچو آب کوثر، آنرا حلال باد
کش در کنار چون تو بت حور منظر است


عيد است و بوسه خواهم از آن لعل شکّرين
داني شُگون عيد به نُقل است و شکّر است


امروز عيد ملّت اسلاميان بود
روز کمال دين خداوند داور است


ايّام برقرار به نيروي ملّت است
اسلام استوار به بازوي حيدر است


حبل المتين، امام مبين، پيشواي دين
کش قدر و رتبه از نظر وَهْم برتر است


استاد کارخانه ي صُنع خدا، علي (ع)
کز صُنع او علامتي، اين هفت منظر است


اعظم وليّ بار خدا شاه لا فتي
آن واجبي که جامه ي امکانْش در بر است


عقل نخست صادر اوّل وليّ حق
کايجاد را به او سمَت فعل و مصدر است


جز او که بر خزينه ي فيض خدا امين؟
جز او که بر مدينه ي علم نبي (ص) در است؟

[صفحه 198]

عنوان «انّما» به ولايش مُوَشّح است
طُغراي «هل اتي» به عطايش مُسَطّر است


رأيش به دَه عقول، امير مدبّر است
حکمش به نُه سپهر، قضاي مقدّر است


گر خطبه ي ولايت او بايدت شنيد
بشنو که حق خطيب وي وعرش، منبر است


يا ايّها الرسول به ابلاغ جبرئيل
در شأن او ز قول خداوند اکبر است


غدير در شعر فارسي، ص 171-172.

[صفحه 199]



صفحه 198، 199.