صابر اصفهاني (رمضان سيچاني)
مَطلع ديباچه ي حمد و ثنايي يا علي (ع) شير حق، شاه ولايت، خسرو دنيا و دين مظهر ذات و صفات داوري سر تا بپا مقصد از اِنّا فَتَحْنا حا و ميم و طا و ها شد به قرآن اِنّما نازل، به توصيفت ز حق تو لسان اللهي و عين اللَّه و وجه اللهي مهر و ماه و انجم و ارض و سما را فيض بخش داوري بر هرزدو کُون و آمري بر عرش و فرش از يَدُ اللَّهَ فوقَ اَيديهم، عجب نبود اگر ابن عم احمد و حق را ولي مطلقي عارفان را کعبه ي مقصود، در دير و حرم اصل ايمان، رکن دين، حَجّ و حَطيم و زمزمي ذاکران ذکر يا سُبّوح و يا قُدّوس را ز امر بلغ در غدير خم، به خلق روزگار جز تو پيغمبر که را فرمود، در خم غدير سالکان فاني في اللَّه را مقصد تويي مرهمي بر زخم دلهاي حزين دوستان توشه اي گر نبودش «صابر» براي آخرت شاهکار خلقت، ص 74-75. [صفحه 191]
شاه ولايت
مخزن اسرار علم کبريايي يا علي
برزمين و آسمان، فرمانروايي يا علي
وجه حق، آيينه ي ايزد نمايي يا علي
سِرّ الرّحمن عَلَي الْعَرْشِ استوايي يا علي
ني همين مصداق قول هَلْ اَتايي يا علي
پاي تا سر، مظهر حُسن خدايي يا علي
ابر احسان و کرم، بحر عطايي يا علي
حکمران هم بر قدر، هم بر قضايي يا علي
فاتح بدر و شه خيبرگشايي يا علي
صهر پيغمبر، وصي مصطفايي يا علي
حاجيان را مروه و سعي و صفايي يا علي
قبله ي جان، مشعر و خيف و منايي يا علي
خود مخاطب ازخدا، صبح و مَسايي يا علي
مير و مولا و امام و مقتدايي يا علي
بعد من، بر ما سواله پيشوايي يا علي
تشنگان وصل را آب بقايي يا علي
دارو و درمان، به درد بي دوايي يا علي
يار او امروز و فرداي جزايي يا علي
صفحه 191.