سرمد (سيّد صادق)











سرمد (سيّد صادق)



صاحب ولايت


اگر هزار بشير آمد و نذير آمد
محمّد است که بي مثل و بي نظير آمد


ز آسمان رسالت بتافت ختم رسل
که چرخ معدلت از طلعتش منير آمد


عقول ناقصه از شرم دَم فرو بستند
که عقل کامل و کل در سخن دلير آمد


به قدرت صمدي در صنم شکست افتاد
که دور سلطنت واحد قدير آمد


بساط ظلم بر افتاد از بسيط زمين
بشير عدل الهي چو بر سرير آمد


نخست مرد خدايي که دست بيعت داد
رسول را به صَباح و مَسا ظهير آمد


علي (ع) وليّ خدا، صاحب ولايت بود
که بهر نصرت حق ناصر و نصير آمد


بدان مَثابه که هارون وزير موسي بود
علي (ع) معين رسول آمد و وزير آمد


به پاس خدمت پيمان، شه ولايت شد
که مست جام ولا از خم غدير آمد


علي (ع) به خدمت اسلام فضل سبقت داشت
که پاس خدمت ديرينه ناگزير آمد


علي (ع) ز روز صِغر از کِبار امّت بود
اگر چه در شُمَر سال و مه صغير آمد


وصايت علي (ع) آموخت حکمتي ما را
که بر حکومت اقوام دلپذير آمد


که پيشوايي ملّت نصيب مرداني است
که سَبق خدمتشان بر جوان و پير آمد


اسير نفس نشد يک نفس عليّ (ع) ولي
نشد اسير که بر مؤمنين امير آمد


امير خلق کجا و اسير نفس کجا!
که سربلند نشد هر که سر به زير آمد


علي (ع) نداد به باطل حقي ز بيت المال
که از حساب و کتاب خدا خبير آمد


علي (ع) نخورد غذايي که سير برخيزد
مگر که سير خورد آن که نيم سير آمد


علي (ع) غني نشد الّا به يُمن دولت فقر
که دولتش به طرفداري فقير آمد

[صفحه 135]

علي (ع) ستم نکشيد و حقيرِ ظلم نشد
نشد حقير که ظالم بَرش حقير آمد


علي (ع) ز مظلمه ي خلق سخت مي ترسيد
که حق به مظلمه ي خلق سختگير آمد


درود باد بر آن ملّتي که رهبر وي
چنين بلند مقام و چنين خطير آمد


غدير خم نه همين عيد مذهبي ما راست
که عيد ملّي ما نيز در غدير آمد


به مهر آل علي غاصب از عجم بگريخت
به دوستي علي (ع) شو که دستگير آمد


درود باد بر ايران که نقش تاريخش
ز مهر آل علي (ع) نقش هر ضمير آمد


درود باد بر ايران که انتقام علي (ع)
ز روبهان بگرفت و به کام شير آمد


سخن به مدح علي (ع) کس نگفت چون «سرمد»
اگر هزار سُراينده و دبير آمد[1] .

[صفحه 136]



صفحه 135، 136.





  1. کتاب نسيم غدير ص 83-85.