رها اصفهاني (رمضان آقابابائي مورناني)
چون پيمبر رفت حجِّ آخرين با پيمبر (ص) گفت اي سلطان دين در غدير خم بامر کبريا حق تعالي داده بهر تو پيام بر مسلمانان علي (ع) را کن امام در غدير خم بامر کبريا پس در آن وادي شهنشاه کبير تا نگردد امر يزدان زود دير در غدير خم بامر کبريا خلق برگشتند از خُرد و کِبار خلق مي بودند بيش از صد هزار در غدير خم بامر کبريا آنزمان پيغمبر آخر زمان پا نهاد آنماه دين بالاي آن [صفحه 127] در غدير خم بامر کبريا دست حيدر را گرفت و خوش بگفت از لب خود لؤلؤ شَهوار سُفت در غدير خم بامر کبريا پس محمّد (ص) گفت با خلق اينچنين اين علي (ع) باشد اميرالمؤمنين در غدير خم بامر کبريا آنچه گويم هست فرمان خدا حق بگفته من بگويم در ملا در غدير خم بامر کبريا در حضور خاتم پيغمبران (ص) ليک آن مردم به پنهاني عيان در غدير خم بامر کبريا مرد و زن پير و جوان خُرد و کلان که علي (ع) را داد پيغمبر نشان در غدير خم بامر کبريا هست اين حيدر شما را رهنما باشد او فرمانبر امر خدا در غدير خم بامر کبريا [صفحه 128] هر که شد يار علي (ع) يار منست اين علي (ع) واقف ز اسرار منست در غدير خم بامر کبريا بعدِ پيغمبر ز راهِ خودسري از علي (ع) گشتند نااهلان بَري در غدير خم بامر کبريا عقل در کار ولايت قاصر است چون علي (ع) قرآن حق را ناصر است در غدير خم بامر کبريا ديوان رها، ص 229-231. [صفحه 129]
حج آخرين پيامبر (ص)
آمد از دَربار حق روح الامين
جلسه اي بايد کني اينجا بپا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
تا رسالت را کني اينجا تمام
امر حق فوري بود اي مقتدا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
نام آن وادي بُدي خم غدير
پس مناديّ پيمبر زد ندا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
مجتمع گشتند پس در آن ديار
کرد اجرا آن زمان امر خدا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
ساخت منبر از جهاز اشتران
خواند آنگه حُکم حق را بر ملا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
لب بسان غنچه گل بر شکفت
خلق ديدند و شنيدند آن صدا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
که بدانند از کِهين و از مِهين
از علي (ع) قرآن نخواهد شد جدا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
مي کنم اجرا کنون بهر شما
چونکه اين فرمان بود از کبريا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
کرد بيعت با علي (ع) پير و جوان
دشمني کردند با امر خدا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
جملگي بودند حاضر آن زمان
پس چنين فرمود ختم انبيا (ص)
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
مي شود با مِهر او دين پا بجا
هم بدنيا هم بفرداي جزا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
چون علي (ع) يار و مددکار منست
دشمنش باشد شقيّ و بي حيا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
حيله ها کردند از بَد گوهري
حقِّ او را غصب کردند از جفا
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
هر که خصم مرتضي (ع) شد کافر است
مي شود البته شافع بر (رها)
جانشين مصطفي (ص) شد مرتضي (ع)
صفحه 127، 128، 129.