وکيلي قمي (ابوالفضل)
يافت جان تازه اي با امر يزدان روزگار لاله ها بگرفته بر کف جام زرّين در چمن گر که با دقت تو بر ارژنگ ماني بنگري شاد و خرم عالم ايجاد چون باغ جنان نغمه هاي آسماني ميرسد بر گوش خلق مژده هاي خوش دهد هر لحظه جبريل امين بود صحبت در خلافت بين اصحاب رسول بعد پيغمبر (ص) اميد مسلمين باشد علي (ع) با محمّد (ص) کرد بيعت حضرتش روز نخست اجتماعي از مسلمانان بپا شد بعد حج در غدير خم ز مردان حجاز و روم و هند آمد از برج هدايت بر پيمبر اين ندا گفت پيغمبر (ص) پس از حمد خدا بر مسلمين بعد من باشد علي (ع) بر کهتر و مهتر امير بار ديگر گفت باشم هر کسي را من ولي دست بيعت يک به يک دادند بر مولا علي (ع) شد به روز هجده ذي حجه با امر خدا بهجت افزا شد پيمبر (ص) زين تجلي در جهان [صفحه 309] اين صلا پيچيد در عالم ميان مسلمين هر که دارد در خلافت امر يزدان را قبول گر بخواهي اي «وکيلي» از خطر باشي مصون تا تواني دستگيري کن ز پا افتاده را فروغ شعر، ص 153-154. [صفحه 310]
برج هدايت
در غدير خم جهان گوئي بود مشک تتار
دشت و صحرا شد زمرّدگونه همچون نوبهار
دارد از تصوير عالم اين همه نقش و نگار
از سرود بلبلان و از نواي آبشار
مژده ها آرد به اُمّت از يمين و از يسار
کس ندارد خوشتر از امروز روزي يادگار
دين مردم را چه کس بايد که سازد پايدار
آنکه بعد از حضرتش از او است ما را انتظار
تا بماند دين بالاتر ز اديان بر قرار
جمع شد در گرد پيغمبر گروهي بيشمار
جمله گرد حضرتش افزون شد از چندين هزار
تا بسازد در رسالت امر يزدان آشکار
امر يزدان آشکارا همچو دُرّ شاهوار
اين سخن آمد بگوش خلق از خرد و کبار
باشد او را مرتضي (ع) سرور بهر شهر و ديار
تکيه زد او بر سرير عدل يزدان استوار
حيدر صفدر امور مسلمين را عهده دار
چون وليّ مسلمين گرديد صاحب اختيار
گشت اَکْمَلْتُ لَکُمْ دين نازل از پروردگار
در دو عالم پيش وِجدانش نگردد شرمسار
دست خود از دامن شير خدا هرگز مدار
تا شوي مشمول الطاف خدا روز شمار
صفحه 309، 310.