ناظرزاده كرماني (دكتر احمد)











ناظرزاده کرماني (دکتر احمد)



سرور عارفان جهان...


عيد غدير، مژده ي جانپرور آورد
يعني خبر ز سلطنت حيدر آورد


فرمانروا به هر دو سرا شد بحقْ علي (ع)
فرخُنده تر ازين خبرِ ديگر آورد


سلطان نامدار، علي (ع) آنکه، کردگار
از عدل خود، وجود ورا مظهر آوردم


در پيکر مقدسِ اسلام، جان دمد
از بهر عارفانِ جهان، سرور آورد


دين را کمال نيستْ مگر با ولاي او
جبريلْ اين پيام خوش از داور آورد:


برخيز اي پيمبر و، پيغام ما بگوي
خواهي اگر درختِ نبوّتْ بَر آورد


فرخُنده آن زمان که در اجراي امر حق
پيغمبر از جهازِ شتر، منبر آورد


آورده بود مژده ي بسيار از خداي
مي خواست مژده يي ز همه بهتر آورد


خورشيد را به دست بر آورده آسمان
لبريز شوق، نغمه ي شادي برآورد


مولا علي ست (ع)، جان دو عالم فداي او
مانند وي خداي، که را رهبر آورد؟


آورد پيش خلقْ علي (ع) را، براستي
خوشتر از او دليل، چه پيغمبر آورد؟


باور نمي کنم که ز دريايِ معرفت
غوّاصِ عشق، بهتر ازين گوهر آورد


روشن شود دل همه عالم هر آينه
اينگونه آينه، اگر اسکندر آورد


هر کس که حقّ او نشناسد ز جاهلي
هم جهلْ را خداي بر او کيفر آورد


وانکو دَم از ولاي علي (ع) زد براستي
همراه خويش در دو سرا ياور آورد


کرد اعتراف خود به پدر پيرِ روزگار
فرزندْ چون علي (ع)، نه دگر مادر آورد


هر جا به هر بهانه که نام علي (ع) بَرَند
دل از درون سينه ي من، سر برآورد


در آسمانِ مهر علي (ع) خود شگفت نيست
مرغ روان ز شوق اگر پَر درآورد


از لطف اگر که گوشه ي چشمي به ما کند
دارم يقين که دوره ي محنت سر آورد


من جلوه بر فلک بفروشم ز مرتبت
گر در شمار نيز، مرا چاکر آورد


شکّر فروش گشته ام امشب ز شعر نغز
شاعر شنيده يي که چنين شکّر آورد؟


در خلوت علي (ع)، ص 441-443.

[صفحه 297]



صفحه 297.