مويّد خراساني (سيّد رضا)
حق به مرکز نشست روز غدير وادي جُحفه از گل ايمان تازه شد باز در دل اشياء چونکه دست خداي را احمد (ص) [صفحه 278] بانگ تبريک جُحفه را پر کرد از شراب ولايت علوي بايد اين روز را گرامي داشت غير ذکر علي (ع) نمي گويند واي بر آنکه عهد مولا را خيز و، با ذکر يا علي (ع) آريم اي (مؤيد) به مدح آل علي (ع) [صفحه 279]
روز غدير
پشت باطل شکست روز غدير
حجله در حجله بست روز غدير
ياد روز الست روز غدير
بُرد بر روي دست روز غدير
چه بلند و چه پست روز غدير
شيعه شد مستِ مست روز غدير
هر که هر جا که هست روز غدير
مردم حق پرست روز غدير
خود نبسته، گُسست روز غدير
دامنش را به دست روز غدير
هر چه گوئي کم است روز غدير[1] .
صفحه 278، 279.