مويّد خراساني (سيّد رضا)











مويّد خراساني (سيّد رضا)



روز غدير و روز امامت


باز تابيد از افق روز درخشان غدير
شد فضا سرشار عطر گل ز بُستان غدير


موج زد درياي رحمت در بيابان غدير
چشمه هاي نور جاري شد ز دامان غدير


شد غدير خم تجلّيگاه انوار خدا
تا در آنجا جلوه گر شد نور مِصْباحُ الْهُدي

[صفحه 274]

کاروان از مکه برگشته است در آن سرزمين
در پناه آفتاب حُسن ختم المرسلين


سينه ها تفتيده، تنها خسته، دلها آتشين
آب و آبادي نباشد در يسار و در يمين


در چنين مَقطع که يکدم کس نمي گيرد قرار
مي دهد فرمان رسول اللَّه که بگشائيد بار


آفرينش را بُوَد بر سوي آن سامان نگاه
ماسواللَّه مُنتظر تا چيست؟ فرمان اله


ناگهان ختم رسل (ص) آن آفتاب دين پناه
بر فراز دست مي گيرد علي (ع) را همچو ماه


تا شناساند به مردم آن وليّ اللَّه را
وال من والاه خواند عاد من عاداه را


اينکه روشن بر شما آزادي و تقواي اوست
اينکه دين حق بپا از همّتِ والاي اوست


اينکه با من در کنار حوض کوثر جاي اوست
هر که من مولاي اويم اين علي (ع) مولاي اوست


دوستي با او همانا دوستي با من بود
دوستي با من ولاي قادر ذُوالمن بود


مصطفي (ص) چون آشکارا اين حقيقت مي کند
زين عمل امروز تکميل رسالت مي کند


اُمتش را رهنمايي بر امامت مي کند
وز براي او ز مردم اَخذِ بيعت مي کند


گرچه آن نامَرد مَردم قدرِ او نشناختند
بعد پيغمبر (ص) علي (ع) را از نظر انداختند


اي غدير خم که هستي روز بيعت با امام
بر تو اي روز امامت از همه امت سلام


ازتو مُحکم شد شريعت وز تو نعمت شد تمام
ما بياد آن مبارک روز و آن زيبا پيام


از ولاي مرتضي (ع) دل را چراغان مي کنيم
با علي (ع) بار دگر تجديد پيمان مي کنيم

[صفحه 275]

پيک يزدان اِنس و جان را مژده آرد بيشتر
ذات حق بر مؤمنين مِنّت گذارد بيشتر


ابر رحمت بر سر عالَم ببارد بيشتر
چارده قرن امامت جلوه دارد بيشتر


چارده قرن امامت بر بشر فرخنده باد
دولت آل محمّد(ص) تا قيامت زنده باد


چارده قرن امامت کز غدير آغاز شد
صفحه ي هر روز آن منشور صدها راز شد


يعني از هر باب آن صد باب ديگر باز شد
برقِ دشمن سوز گشت و نور انسان ساز شد


تا باين دوران که دوران امامت عَهدي است
اين خدائي پرچم عصمت بدست مهدي (عج) است


خط سرخي کز غدير خم پيمبر (ص) باز کرد
باب خوبيها ز اوّل تا به آخر باز کرد


بر جهان ما سوي حق راه ديگر باز کرد
از بهشت آرزوها بر بشر در باز کرد


از غدير خم کمال شرع پيغمبر (ص) شده است
مُهر اين فرمان بخون مُحسن و اصغر (ع) شده است


چارده قرن امامت را که بر دنيا گذشت
منطقِ تاريخ مي گويد چها بر ما گذشت


با شهامت ها، شهادتها، اِسارتها گذشت
بر بني مروان گذشت و بر بني الزَّهرا (س) گذشت


با تمام مشکلات از بعد اعصار و قرون
شيعه در هر امتحاني سرفراز آمد برون


شيعه کز دست مغول ظلم فراوان ديده است
شهر نيشابور را با خاک يکسان ديده است


فتنه تُرکان و غارتهاي افغان ديده است
باز هم طوفنده چون درياي طوفان ديده است


هيچ پروايش ز وهّابيّت مُزدور نيست
کِيدِ اينان کمتر از حَجّاج و از منصور نيست


دست صِهيون پنجه خوني وهّابيّت است
بدتر از گبر و يهود آئين وهّابيّت است

[صفحه 276]

غرقه ي خون دامن رنگين وهّابيّت است
نخل دين را قطع کردن دين وهّابيّت است


ز آنچه زينان بر سر اسلام آمد، اي دريغ
تا چه ديد از اين خسان آئين احمد (ص)، اي دريغ


اين خدائي روز بر شير خدا تبريک باد
بر تمام انبيا و اوليا تبريک باد


يا امام العصر(عج) اين شادي ترا تبريک باد
چهارده قرن امامت بر شما تبريک باد


سينه ها از داغ هجران داغدارت تا به کي
چون (مؤيد) شيعيان در انتظارت تا به کي


نغمه هاي ولايت، ص 294-296.



صفحه 274، 275، 276.