شرابخواري معاويه
ابو هريره رفت به پيش عباده و گفت: چکار داري به معاويه؟ حساب اعمال او با خود اوست نه با تو عباده گفت: هنگامي که ما با پيامبر بيعت کرديم تو نبودي ما با او بيعت کرديم که جز در راه رضاي حق گام بر نداريم. هميشه امر به معروف و نهي از منکر کنيم و در اين راه از سرزنش کنندگان نهراسيم ما بر سر پيمان خود تا آخرين قطره خون خود هستيم و حال اجازه نمي دهيم که معاويه خريد و فروش شراب به راه اندازد ابوهريره که جوابي براي گفتن نداشت، ساکت شد و کلمه اي هم نگفت.[1] .
عبادة بن صامت که از مجاهدان بدر بود، هنگامي که در شام ساکن بود، قافله اي را ديد که بار شراب دارد پرسيد اينها چيست؟ گفتند: شراب است که به فلاني مي فروشند پس تيغي از بازار برگرفته به طرف قافله رفت و همه مشک هاي شراب را پاره کرد ابو هريره در آن هنگام در شام بود معاويه به او پيغام داد که جلو برادرت را بگير روزها مي رود به بازار و اجناس اقليت هاي مذهبي را از بين مي برد و شبها در مسجد مي نشيند و کاري جز انتقاد و فحش دادن به نواميس ما ندارد جلو برادرت را بگير رو نگذار ما را اذيت کند