نماز چهارشنبه











نماز چهارشنبه



مردي از اهالي کوفه در بازگشت از نبردهاي صفين سوار بر ستوري به دمشق آمد. مردي دمشقي ادعا کرد که اين ماده شتر من است که در اثناي جنگ صفين از من گرفته اند. دعوايشان را بر معاويه عرضه داشتند

مرد مشقي براي اثبات مدعاي خويش 50 شاهد آورد. در نتيجه معاويه راي عليه مرد کوفي صادر کرد و دستور داد آن ستور را به مرد دمشقي تحويل دهد. مرد کوفي گفت: شتر نر است نه ماده معاويه گفت: اين رايي است که صادر شده است و چون از حضورش برفتند، مخفيانه کسي را به دنبال آن مرد کوفي فرستاد و به او گفت: ستور چقدر مي ارزد؟ دو برابر بهاي آن را به وي پرداخت و به او نيکي نمود و خوشرفتاري کرد و گفت: به علي عليه السلام بگو من با يکصد هزار سپاهي با وي رو برو خواهم شد که يک شان بين شتر نر و ماده فرق نمي گذارند و چنان فرمانبردار معاويه بودند و سر به راهش که وقتي آنها را به صفين مي برد، در راه، روز چهارشنبه، با آنها نماز جمعه خواند و به هنگام جنگ سر به راهش نهاده بودند و او را بر بالاي سر خويش مي بردند.[1] .







  1. الغدير، ج 19، ص 304.