سزاي خائن











سزاي خائن



روزي مردي به خدمت عبدالله بن جعفر عليه السلام رسيد و به وي گفت: اي فرزند رسول خدا! حکيم اعور که از شاعران دربار بني اميه بود، در کوفه به هجو شما پرداخته است و اشعار هجويه مي خواند. مثلا «زيد شما را بر ساقه درخت خرما به دار آويختيم و نديديم که مهدي را به دار کشند و...» حضرت، دستهايش را که به سختي مي لرزيد به آسمان بلند کرد و گفت: بارخدايا اگر اين مرد دروغگوست، سگي را بر او چيره کن. حکيم اعور شبانه از کوفه به در آمد و شيري او را از هم دريد.[1] .







  1. الغدير، ج 4، ص 28.