فريب ام سلمه











فريب ام سلمه



عايشه نزد ام سلمه رفت تا او را فريب بدهد و به قيام براي خونخواهي عثمان وادار کند. به او گفت: تو بيش از ساير همسران پيامبر مهاجرت کردي و اين افتخار را داري که در ميان آنها نخستين مهاجر هستي. تو از همه همسران پيامبر سالخورده تر و بزرگتر هستي. پيامبر سهميه ما را از خانه تو توزيع مي کرد. فرشته وحي در خانه تو بيش از هر جاي ديگر بوده است. ام سلمه گفت: اين حرفها را به چه منظور و براي چه کاري مي زني؟ گفت: عبدالله بن زبير پسر خواهر عايشه به من گفته که مردم عثمان را توبه دادند و بعد از اينکه توبه کرده و در حالي که روزه داشت و در ماه حرام کشتند. من تصميم گرفته ام. به بصره بروم. طلحه و زبير همراه من هستند. بنابراين تو هم با ما بايد شايد خدا کار حکومت را بدست و بوسيله ما اصلاح کند. ام سلمه در پاسخ گفت: من ام سلمه هستم! تو ديروز مردم را عليه عثمان مي شوراندي و بدترين حرفها را عليه او مي زدي و حالا به خونخواهي او در آمده اي؟ تو به يقين مي داني که علي بن ابي طالب عليه السلام در نظر پيامبر چه مقام بلند و منزلتي داشت.[1] .







  1. الغدير، ج 2، ص 196.