اجرا نشدن قانون جزاي اسلامي در مورد يك دزد











اجرا نشدن قانون جزاي اسلامي در مورد يک دزد



چند دزد را پيش معاويه آوردند. دستور داد دستشان را قطع کنند.

آخرين دزد پيش از اينکه دستش را قطع کنند، اين ابيات را شروع به خواندن کرد:

دستم راستم اي اميرالمؤمنين مي خواهم که در پناه گذشت خويش مصون داري و نگذري آسيبي زشتي آور ببيند.

دستم اگر از عيب (دزدي) پاک بود، زيبا بود و زيباروئي نيست که از عيبي زشتناک بري باشد دستم که...

معاويه از او سؤال کرد که حالا دست رفيقانت را بريده ايم، با تو چه کنم؟ مادر آن دزد گفت: اين اميرالمؤمنين! اين کار هم جزو ديگر گناهانت که از آنها توبه مي کني. در نتيجه معاويه آن دزد را آزاد کرد و اين اولين باري بود که در تاريخ اسلام از اجراي قانون جزاي اسلامي صرفنظر مي باشد.[1] .







  1. الغدير، ج 20، ص 24.