کشته شدن عبدالرحمن بن خالد
بعدها مهاجربن خالد برادر عبدالرحمن پنهاني با نوکرش به دمشق آمد و به کمين آن يهودي نشست تا اينکه شبي آن يهودي با جمعي از پيش معاويه فرار کردند و مهاجر آن يهودي را کشت. مهاجر را دستگير کرده، نزده معاويه بردند. معاويه به او گفت: خير نبيني چرا طبيب مرا کشتي؟ گفت: مأمور را کشتم و آمر مانده است.[1] .
معاويه در يک سخنراني به مردم شام گفت: مردم شام! سنم زياد شده و اجلم فرا رسيده است. تصميم دارم شخصي را تعيين کنم تا مايه نظم و امنيت در امور شما باشد. من يک نفر از شماها هستم، بنابراين نظر و تصميمي اتخاذ کنيد. مردم تبادل نظر کرده و هم رأي کرده و هم رأي گشته و گفتند: با عبدالرحمن بن خالد بن وليد موافقيم. اين اظهارنظر براي معاويه بسيار غيرمنتظره بود و بسيار ناراحت شد، ليکن به روي خود نياورد. پس از مدتي عبدالرحمن بن خالد بيمار شد. معاويه طبيبي يهودي را که در دربارش بود و ابن اثال نام داشت فرستاد تا به او شربتي بنوشاند که موجب مرگ عبدالرحمن گردد. طبيب يهودي نزد عبدالرحمن رفته و شربتي به او داد که در اثر آن شربت عبدالرحمن مرد.