اظهار بي اطلاعي معاويه از جايگاه علي
معاويه در سال 50 (ه) براي آماده سازي مقدمات بيعت گيري براي يزيد به دو سفر حج رفت. در سفر دوم که سعد بن ابي وقاص هم او را همراهي مي کرد. بعد از بازگشت، سعد بن ابي وقاص را همراه خود به دربارش برد و شروع کرد به بدگوئي و دشنام دادن به علي عليه السلام. سعد برخاست تا بيرون رود و نسبت به معاويه اعتراض کرد که چرا به علي عليه السلام دشنام مي گويي؟! سپس گفت: بخدا اگر يکي از افتخاراتي را که علي عليه السلام بدست آورده، بدست آورده بودم، برايم بهتر بود از آنکه تمام هستي از آن من باشد و برخاست تا برود. معاويه سريع برخاست و گفت: بنشين تا جواب حرف را بشنوي. اکنون بيش از هر وقت در نظرم پست و قابل سرزنشي. اگر راست مي گويي پس چرا علي عليه السلام را ياري نکردي؟ چرا با او بيعت نکردي؟ من اگر از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آنچه را تو شنيده اي درباره علي عليه السلام، شنيده بودم تا زنده بودم نوکرش بودم. سعد گفت: به خدا من بيش از تو در خور مقامي هستم که تو داري.[1] .