عبادت











عبادت



امـام عـارفـان، عـابـدتـريـن انـسـان زمان خود بود و ناله هاي شبانه او در نخلستان هاي کوفه مـعـروف خاص و عام است. پيشاني حضرت به خاطر سجده هاي طولاني پينه بسته بود. امام آن قـدر بـه عـبـادت اهـمّيّت مي داد که در جنگ صفين در خطرناک ترين شب که به «ليلة الهرير» مـعـروف گـشـتـه، مـيـان دو لشـکـر به نماز ايستاد، در حالي که تيرها از طرف پيش روي و در پـهـلوي راسـت و چـپ حـضـرت بـه زمـين مي نشست، بي اعتنا به تيرباران دشمن به راز و نياز خويش ادامه داد.[1] .

عبادت امير مؤ منان، يک عبادت صوري نبود، بلکه يک معراج به تمام معنا بود. در هنگام عبادت و راز و نياز با پروردگار، غرق در ذات حق مي شد و از تمام آنچه غير خداست، جدا مي شد.

نـکـتـه مـهـم تـر اين است که مولاي متقيان، اين عبادات را براي ترس از جهنم يا شوق به بهشت انجام نمي داد، بلکه خدا را شايسته عبادت مي دانست و مي پرستيد:

«اِلهـي مـا عـَبـَدْتـُکَ خـَوْفـاً مـِنْ نـارِکَ وَ لا طـَمـَعـاً اِلي جـَنَّتـِکَ وَ لکـِنْ رَاَيـْتـُکَ اَهـْلاً لِلْعـِبـادَةِ فَعَبَدْتُکَ»[2] .

پـروردگـارا، من تو را به جهت ترس از جهنم يا شوق به بهشت عبادت نمي کنم، بلکه تو را شايسته عبادت مي دانم و عبادتت مي کنم.







  1. مناقب خوارزمي، ص 116 ـ 120.
  2. بحارالانوار، ج 70، ص 234.