اخبار زنان صحابي
1. حضرت زهرا(س) حضرت فاطمه زهرا(س) يگانه يادگار رسول اکرم(ص) است، که همچون ديگر اهل بيت(عليهم السلام) بارها به يادآوري واقعه غدير پرداخت. نگاهي به سخنان آن بزرگوار جايگاه وي در عرصه اخبار غدير را آشکار مي سازد: گروهي از انصار، براي توجيه خطاي خويش، به ايشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران مي شنيديم با غير علي بيعت نمي کرديم. حضرت فرمود: آيا پدرم در روز غدير براي کسي جاي عذر باقي گذاشت؟[2] و نيز در جواب محمود بن لبيد که پرسيده بود: آيا از سخنان پيامبر دليلي بر امامت علي داريد؟ فرمود: شگفتا، آيا روز غدير را فراموش کرديد؟! محمود بن لبيد گفت: آن روز چنان بود ولي از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگوييد. حضرت فرمود: خدا را شاهد مي گيرم، شنيدم [پيامبر] فرمود: علي بهترين کسي است که در ميان شما جانشين خود قرار مي دهم. علي(ع) امام و جانشين بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين امامان نيک اند. اگر از آنان اطاعت کنيد، شما را هدايت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزيد، تا قيامت اختلاف در ميان شما حاکم خواهد بود.[3] . روايتي با سند بسيار دقيق و مشهور بيان مي دارد که دختر بزرگوار پيامبر حديث غدير را چنين بيان فرمود: قال رسول الله(ص): «من کنت وليه فعلي وليه و من کنت امامه فعلي امامه.»[4] . رسول خدا(ص) فرمود: هر که من سرپرست اويم علي سرپرست اوست و هر که من امام او هستم علي امام اوست. احتجاجي از فاطمه زهرا به وسيله چند تن از زنان به اين صورت روايت شده است: قالت: انسيتم قول رسول الله(ص) يوم غدير خم، من کنت مولاه فعلي مولاه و قوله: انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهما السلام.[5] . آيا سخن رسول خدا(ص) در روز غدير خم را فراموش کرده ايد، که فرمود: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست و آيا سخنش را فراموش کرده ايد که فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي هستي. حضرت فاطمه زهرا(س) عمر خويش را در راه اثبات ولايت اميرمؤمنان به انصار و مهاجرين صرف نمود و سرانجام نيز در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت نام گرفت. 2. ام سلمه حضور زنان پيامبر، از جمله ام سلمه[6] در مراسم غدير، در کتب مختلف مورد تاکيد قرار گرفته است.[7] صاحب روضة الصفا مي گويد: «چون حضرت رسول خدا(ص) در غدير خم حديث «من کنت مولاه فعلي مولاه » در شان اميرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود که اميرمؤمنان در خيمه ديگر بنشيند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه علي(رض) رفتند و زبان به تهنيت علي(ع) گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند امهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد علي رفتند و او را تهنيت دادند».[8] . ام سلمه يکي از دو زن پيامبر(ص) است که حديث غدير را روايت کرده است. او ماجراي غدير را چنين باز مي گويد: اخذ رسول الله(ص) بيد علي بغدير خم فرفعها حتي راينا بياض ابطيه فقال «من کنت مولاه فعلي مولاه » ثم قال «ايها الناس اني مخلف فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض ».[9] . در غدير خم رسول خدا(ص) دست علي(ع) را بالا برد، تا آنجا که سفيدي زير بغلش را ديديم، آنگاه فرمود: هر که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. بعد فرمود: اي مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي مي گذارم کتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتي در حوض به من برگردند. ام سلمه از معدود کساني است که بعد از وفات نبي اکرم(ص) در خط ولايت اميرمؤمنان باقي ماند. او به فرزنش چنين وصيت کرد. «يا بني الزمه فلا و الله ما رايت بعد نبيک صلي الله عليه و آله اماما غيره » پسرکم، همراهش [علي] باش. به خدا قسم، بعد از پيامبرت امامي غير او نديدم.[10] ام سلمه روايات ديگري نيز، در باره اميرمؤمنان، از پيامبر اکرم(ص) نقل کرده است.[11] . 3. اسماء بنت عميس او به دليل تقرب به اهل بيت روايات فراواني نقل کرده است تنها حدود شصت روايت از پيامبر اکرم(ص) دارد که بسياري از آنها در منزلت اميرمؤمنان است.[12] اسماء از سابقين در اسلام است و از جمله افرادي است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ايمان بياورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پيامبر آمد و اسلام اختيار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طيار به عقد ابوبکر در آمد و از وي صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خليفه دوم بود توطئه قتل وصي پيامبر(ص) را با هوشياري و ايثار تمام خنثي نمود. وي همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(س) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) از جمله زنان علي(ع) شد. فرزندش محمد را چنان تربيت کرد که از مريدان و مخلصان اميرمؤمنان شد. زماني که در حجة الوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بن ابي بکر نيز در مسير حجة الوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولايت حديث غدير را از او روايت کرده است.[13] اسماء همچنين از راويان حديث ردالشمس[14] به شمار مي رود. 4. ام هاني بنت ابي طالب (سلام الله عليهما) او فاخته نام دارد[15] و خواهر اميرمؤمنان(ع) است. ام هاني از راويان[16] و اصحاب[17] پيامبر اکرم بود پيامبر ضمن حديثي او را «يکي از بهترين مردم » خواند.[18] اين بانوي گرانقدر احاديثي چون ثقلين[19] و غدير را از پيامبر اکرم(ص) روايت کرده است. او در باره واقعه غدير مي گويد: رسول خدا(ص) از حج بازگشت، تا در غدير خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماي سوزان چنين گفت: [اي مردم هر که من مولاي او هستم، پس علي مولاي اوست. خدايا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر که با او دشمني کند، دشمن بدار هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را ياري کند، ياري کن].[20] . 5. عايشه دختر ابي بکر او در شمار زنان پيامبر اکرم[21] و حاضران در حجة الوداع جاي داشت. در کتب مختلف اهل سنت روايت غدير از وي نقل شده است. ابن عقده در «حديث ولايت » روايت او را نيز ذکر مي کند.[22] . بررسي موضعگيريهاي وي و تطبيق آن با عملکرد ام سلمه همسر ديگر پيامبر گرامي که در تاريخ از خود بر جاي نهاده و تحقيق در انگيزه ها، تعيين جهت گيريها و موقعيت هاي آن دو مي تواند براي بانواني که امروز در مقابل امواج سهمگين و بنيانکن سياست بازي تبليغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاي برخاسته از مطامع نفساني و دنيوي دنياداران قرار دارند نمونه هايي تجربه شده و تاريخي و الگويي عملي و آکنده از راهکارهاي مذهبي و سياسي باشد. 6. فاطمه دختر حمزة بن عبدالمطلب او از صحابه مشهور پيامبر(ص) است و ابن عقده و منصور رازي حديث غدير را از وي نقل کرده اند.[23] . 7. همسر زيد بن ارقم از جمله کساني که حديث غدير را روايت کرده اند زيد بن ارقم و نيز همسر وي مي باشد علامه طباطبايي ضمن نام بردن از گروه کثيري که روايت (من کنت مولاه فعلي مولاه) را نقل کرده اند به ايشان نيز اشاره مي کند.[24] .
در سال دهم هجري، با اعلام پيامبر(ص)، مؤمنان بسياري از شهرهاي مختلف به سوي مدينه روان شده، در حومه شهر مسکن گزيدند و به انتظار موسم حج نشستند حجي که بعدها به حجة الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال، حجة التمام شهرت يافت. پيامبر اکرم(ص) روز شنبه، پنج يا شش روز قبل از آغاز ذي حجة، از مدينه حرکت کرد. در اين سفر همه زنان و اهل بيت پيامبر با وي همراه بودند.[1] گروهي از اين بانوان حديث غدير را نقل کرده اند که نام و روايتشان چنين است:
منصور بن حسين آبي معروف به ابوسعد صاحب کتاب نثرالدرر متوفي قرن پنجم کتابي به نام حديث الغدير نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب اين کتاب راويان حديث غدير را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدير در آينه کتاب، ص 79».