يادگار غدير











يادگار غدير



غدير همه اش دوست داشتني است.

تمامش اميد وروح افزايي است.

همه اش صفا ويکرنگي است، و همه جا را سبز و بهاري مي کند.

حتي يادگار غدير..

اميدمان را مي گويم..!؟

آخرين پناه!

او که نزد هر کس و هر جا مي رويم سخن از اوست.

حتي غير مسلمانان!

همه از او مي گويند..

و به دنبال وي در جستجويند.

و چرا نباشند که

هر چه پيش تر روند وپيش رفته تر شوند از اين زندگاني

نااميدتر مي شوند.

امروزِ بشر غير ديروز اوست که به هر تازه اي افتخار مي کرد

انسان امروز در تنهايي به اين فکر مي افتد:

اين زندگي تحرک بي روح است و آن که به هيچ منبع

روحاني حاضر در زمان خود وابسته نباشد کارگر بدن خود يا

ديگران است!

اين فطرت بشري است.

از کودکان بپرسيد

که آنها به نهادينه ي خدادادي شان نزديکترند.

آدمي دريافته زمان ومکان بدون سفير الهي نخواهد بود..

و هستي بدون او پاي بر جا نيست..

حتي براي لحظه اي!!

[صفحه 14]

وچه زيبا کلامي است گفتاري از لبان پيامبر صلي الله عليه و آله:

«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اًِّمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيتَةً جاهِلِيَّةً».

«هر کس بميرد وامام زمانش را نشناسد

به مرگ جاهليت مرده است»!

و هم نور افشاني امام معصوم عليه السلام که فرمود:

«لَوْ لا الْحُجَّةَ لَساخَتِ الاَرْضُ بِأَهْلِها».

اگر حجت خداوند در روي زمين نباشد زمين اهل خود را

فرو مي برد.

پس در سر تا سر جهان سر برافراشته و با ضميري استوار

اعلام مي کنيم:

امروزه در دنيا هيچ مکتبي بجز شيعه نمي تواند ادعا کند:

ما به سفير الهي حاضر در زمان خود عقيده داريم.

عده اي مي گويند: مهدي ما به آسمانها رفته و گروهي او را

از دنيا رفته مي پندارند که بار ديگر زنده خواهد شد؛

و ديگران بر اين خيالند که سفير الهي شان هنوز به دنيا

نيامده است!!

ولي اين تنها مکتب سر بلند تشيع است که سر بلند نموده

ندا مي دهد:

مهدي ما امام زمان ماست.

مهدي شيعه حجت پروردگار در روي زمين و رابطه ي خلق با

خالق است و خواهد بود تا قيام کند و قيامت بپا نمايد.

شيعه مي گويد:

مهدي ماست که پس از پدرش امام عسکري عليه السلام- که

يازدهمين جانشين رسول صلي الله عليه و آله است- عَلَم خليفة اللهي را به

دست گرفت؛

و هم اکنون همانند ديگران در روي زمين زندگاني مي کند؛

و به برکت قدمهاي او تمام عوالم هستي- و نه تنها زمين و يا

[صفحه 15]

آنچه ما از هستي مي دانيم- پا برجاست و ادامه ي حيات مي دهد.

مهدي ماست که روزي سر از پرده ي غيبت بيرون خواهد

آورد و آن که مکتبهاي ديگر مهديش مي دانند از او پيروي

خواهد نمود و پشت سر او نماز مي گزارد.

در پر آشوب دنياي امروز به جرأت مي توان گفت:

اگر مهدي شيعه- اين يادگار غدير- را براي هر بشري

توصيف کنيم ناخود دانسته دلباخته ودلداده ي او و عقيده مند به

وجودش مي گردد؛

چرا که حقيقت هميشه نوراني است وفطرت سالم طالب

نور است.

حال اي مهدي شيعه..

بلکه اي مهدي خداوند؛

و اي مهدي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و تمام پيامبران..

اي مهدي حيدر کرار اميرالمؤمنين؛

و اي مهدي مادر هستي زهراي مرضيه..

وقت آن نشده که سر از پرده ي غيبت بيرون آري و خود

بگويي که کيستي؟

اي مهدي حسن مجتبي و سيد الشهداء؛

و اي حجة بن الحسن..

به جان نياکانت ائمه معصومين عليهم السلام سوگند..

قلبمان گرفته و خود نمي دانيم چه فردايي در انتظار ماست.

اي مهديِ بانوي صبر زينب کبري و رقيه ي حسين؛

و اي خونخواه آل پاک رسول عليهم السلام..

[صفحه 16]

اي تک سوار دشت حجاز، و اي داغديده واندوه پيشه ي

باغ فدک..

هنگام آن نشده که در کنار کعبه غريو «ألا يا أهل العالم»

سر دهي؟

چادر خاک آلود بانوي مدينه مادرت فاطمه عليهم السلام را به يک

دست و سند ريز ريز فدک را به دست ديگر، به عالميان نشان

دهي..؟

و حريم پيامبر صلي الله عليه و آله را از وجود بتهاي قريش پاک نمايي؟

آن زمان نرسيده که خشک نخلهاي سوزان فدک را آبياري

نمايي.. ؟

تيغ جدت اميرالمؤمنين عليه السلام را تاب دهي..

و با فرياد «يا لثارات الحسين» رو سوي دشت خونرنگ

کربلاي حسين عليه السلام نمايي؟

بيا..

بيا که غدير در انتظار توست.

بيا که شيعه، بلکه بشريت در انتظار توست.

بيا که پيامبر و فاطمه اش منتظر تواند.

ظهور کن که پدران معصوم تو انتظارت را مي کشند.

قيام کن که خدايت نيز در انتظار توست.

و ما هم دعا مي کنيم؛

خدا کند عيد غديري را با تو به جشن نشينيم..

اي يادگار غدير!

[صفحه 17]


صفحه 14، 15، 16، 17.