غدير و باز هم غدير











غدير و باز هم غدير



و باز هم غدير؛

هر جا برويم باز هم غدير؛

اگر دوستي است..

اگر بحث و گفتگوست..

اگر دين است..

و اگر عقل است..

همه از حضور غدير است.

فراموش نکنيم:

غدير فقط يک تاريخ نيست

و تنها به يک برکه در بيابان حجاز پايان نمي پذيرد.

غدير فراخناي رسالت و شروع امامت است.

غدير حلقه ي وصل زنجيره ي نبوت و امامت است..

و اگر غدير نباشد اصول دين کامل نيست.

زندگي بدون غدير حيات مجازي است.

آيا اين گونه نيست؟

آيا غدير در وجود ما ذوب نشده است؟

آيا اين گونه نياموخته ايم که غدير اسلام ماست؟

آري، همين گونه آموخته ايم.

غدير ما عقيده ي ماست و چرا که نباشد؟

امروز در هر جاي جهان نام شيعه است واژه ي غدير مي درخشد.

هر جا گفتار از سفر حج آخرين پيامبر صلي الله عليه و آله است، همه به

دنبال پايان اين سفرند.

کدام سفر؟!

[صفحه 11]

و کدام پايان!؟

نداي عمومي صاحب نبوت را مي گويم که

اين آخرين حج من است...

هر که مي خواهد بيايد.

اين وداع من با کعبه و مکه... و اين حجة الوداع من است.

به راستي که اين حج

آغاز زيبايي بود براي غدير و فرياد ولايت..

براي لقب «اميرالمؤمنين»..

و تکميل دين و فزوني نعمت.

هر چه بود در بازگشت اين رفت و لحظه ي وداع حجة الوداع؛

و در کوير غدير که چند راهي مسلمانان بود؛

و هر قومي و ملتي به وطن خويش باز مي گشت؛

کلام وحي همه را باز ايستادند.

در دل بيابان..

و زير تازيانه هاي سوزناک خورشيد؛

- اينها که وصف قيامت است-

گويا رستاخيز به پا شده..!؟

آري، اين رستاخيز ولايت است.

اين است قيامت رسول الله صلي الله عليه و آله به فرمان الله!

و نه يک لحظه..

يا يک نيم روز يا روزي؛

دل صحراي غدير روز دوم و سوم هم مهمانخانه ي ولايت بود.

سه روز و شب و صد و بيست هزار مسلمان؛

و صد و بيست هزار بيعت براي ولايت به امر نبوت؛

[صفحه 12]

و صد و بيست هزار شنونده ي پيام غدير؛

و هم صد و بيست هزار بيننده ي غدير.

صد و بيست هزار شاهد ماجرا..

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله علي را بر سر دست بلند نموده؛

و حديث غدير را فرياد مي زند:

من کنت مولاه فهذا علي مولاه،

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

و انصر من نصره و اخذل من خذله.

هر که من مولاي اويم اين علي مولاي اوست..

خداوندا، دوست بدار هر که او را دوست بدارد..

و دشمن بدار هر که با او دشمني کند..

و ياري کن هر که ياريش کند..

و خوار نما هر که او را خوار کند.

و نه صد و بيست هزار..

که اگر شنونده باشد،

هر سال در عيد غدير پيامبر صلي الله عليه و آله فرياد مي زند..

و نه در عيد غدير... که لحظه به لحظه ندا مي کند؛

و پيام غدير را اعلام مي دارد.

پس آفرين به آنان که مي شنوند..

و نه فقط مي شنوند- که شنونده بسيار است-

مي شنوند و مي فهمند، و نه همين..

آنان که بعد از اين همه..

مي پذيرند.

[صفحه 13]


صفحه 11، 12، 13.