زيارت











زيارت



زيـارت سـرچـشـمـه زلال وصـل اسـت که در پي تلاش مشتاق مهجور، در اجابت عطش اشتياق، دسـت مـي دهـد و جـان او را از صافي وصل سيراب و روحش را در جاري قرب از داغ فراق تطهير مـي کند زيارت، محصول مهر و اجر صبري است که مردان راه را مي دهند و زيارتنامه نامه ناخوانده روزگار وصل ومهرورزي است.

آنـچـه زائران در حـرمـهـاي مـعصومين (ع) مي خوانند، در حقيقت مجموعه اي از عرض ارادت و مودت و آموزه هاي صحيح است که شخص زاير در ملاقات با معصوم، به او عرضه مي دارد و تائيد او را مي گيردو اين شيوه اي است که از سلف صالح به يادگار مانده است.

روز غـديـر، روز ولايـت و وصايت است روزي است که به حضرت اميرالمؤمنين (ع) تعلق داشته به نام نامي آن بزرگوار به جشن و سرور اختصاص يافته است از اين جهت يکي از آداب مهم آن تجديد عـهـد وبـيعت و ايجاد رابطه معنوي با صاحب ولايت است بر شيعه مشتاق است که در اين روز، در پيشگاه وصي رسول اعظم بايستد و به دستور آن حضرت با جانشينش بيعت کند و هر سال اين عهد را تـجـديد نمايد و در آستانه باب علم نبي (ص) عقايد خود را عرضه کند، و نامه باورهاي خود را به مهر تاييد آن امام همام بيارايد.

در روايـتـي اسـت کـه امـام رضـا (ع) فـرمـود: «هـر جـا کـه هستي، سعي کن روز غدير نزد قبر مـطـهر حضرت اميرالمؤمنين (ع) حاضر شوي زيرا در اين روز خداوند متعال گناهان شصت ساله اهل ايمان رامي بخشد و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و شب عيد فطر از آتش جهنم آزاد مي کند»[1] .

در صـورتـي کـه حـضـور در کـنار قبر شريف آن حضرت ميسور نباشد، مي توان از دور آن حضرت را زيارت کرد.

از ائمـه اطـهـار بـراي روز غـديـر سـه زيارت نقل شده است که هر سه را مي توان از دور و نزديک خـوانـد مـشـهورترين آنها زيارت امين اللّه است که از نظر متن کوتاه و مختصر و از نظر سند بسيار متقن و معتبراست در اين زيارت، خطاب به ساحت قدسي اميرمؤمنان مي خوانيم:

سـلام بـر تـو اي امـيـن و حـجت خدا در روي زمين شهادت مي دهم اي اميرمؤمنان که تو در راه خـدا چـنانکه شايسته بود کوشيدي، به کتاب او عمل کردي و از روشهاي پيامبرش پيروي نمودي، تـاوقـتـي کـه خـدا بـهـترين پاداش خود را براي تو در نظر گرفت و تو را به جوار خويش خواند و روح بــلنـدت را کـنـار خـود آورد و هـر چـنـد تـو بـر تـمام خلايق برهانهاي کافي داشتي، خدا با شهادتت حجت را بر دشمنان تو تمام کرد.

الـهـي! دلهاي اهل خشوع حيران توست، راه به روي مشتاقان کويت باز است، آنان که قصد کوي تو کـرده انـد، نـشانه هاي واضح دارند قلوب آنان که بر تو وارد مي شوند، از غير تو خالي است آنکه تو را بـخـوانـد، صـدايـش بـه بالا مي رود، و درهاي اجابت به رويش گشوده است و آنکه با تو رازگويد دعايش مستجاب است توبه آنکه به سوي تو بازگردد مقبول است هر کس از خوف تو گريه کند، بر قـطـرات اشـکـش رحـمت آوري، هر کس تو را به ياري طلبد ياريش مي کني، هر کس از توکمک بـخـواهـد، بـه او کمک مي رساني وعده هايي که به بندگان داده اي عمل مي کني، و هر کس ازتو بخواهد، لغزشهايش را ناديده مي گيري[2] .









  1. اقبال الاعمال، ص 468، سطر 14.
  2. اقبال الاعمال، ص 470.