علم و آگاهي











علم و آگاهي



يـکي از صفاتي که بايد در تعيين رهبر مورد نظر قرار گيرد، علم و آگاهي است در تعيين رهبر و امام جامعه اسلامي که بايد بر مبناي احکام شرع اداره شود، علم و آگاهي تاثير بيشتري دارد.

اگـر عـلـم و آگـاهـي را از شـرايـط رهـبـريت جامعه اسلامي بدانيم، به اجماع همه علماي فرق اسلامي اميرالمؤمنين علي (ع) آگاهترين و عالمترين فرد امت است.

آن حـضرت در مدت 23 سال ملازمت و همراهي با پيامبر اسلام (ص)[1] چنان به احکام دين احاطه پيدا کرده بود که هيچ اصل و فرعي از اسلام بر او پوشيده نبود همه اصحاب به علم او محتاج بـودنـد، درحـالي که او پس از پيامبر (ص) از همگان بي نياز بود چرا که در طول 23 سال، هر گاه سـؤال مـي کـرد، پاسخ ‌مي شنيد و هر وقت سکوت مي کرد بدون سؤال برايش مي گفتند[2] پيامبر اکرم بدو مي فرمود: «من مامورم تو را به خود نزديک کنم و آموزش دهم»[3] .

احـاديـثـي کـه درباره علم سرشار اميرالمؤمنين (ع) از پيامبر مکرم اسلام (ص) به دست ما رسيده فراوان است برخي از آنها بدين قرارند:

ـ بعد از من آگاه ترين افراد امتم علي است.

اعلم امتي من بعدي علي بن ابي طالب[4] .

ـ علي ظرف علم من است،.

علي اميرالمؤمنين وعا علمي[5] .

ـ علي باب علم من است.

علي باب علمي[6] .

ـ علي صندوق علم من است.

علي عيبة علمي[7] .

ـ تو گوش شنواي علم مني.

انت اذن واعية لعلمي[8] .

ـ آگاه ترين و بيناترين اصحاب در قضاوت است[9] .

ـ علي دانشش از همه بيشتر است[10] .

ـ من خانه حکمتم و علي در اين خانه است.

انا دار الحکمة و علي بابها[11] .

ـ من شهر حکمتم و علي در اين شهر است هر کس که حکمت مي خواهد، از راه در بيايد.

انا مدينة الحکمة و علي بابها فمن اراد الحکمة فليات الباب[12] .

ـ من شهر علمم و علي در اين شهر است هر کس مي خواهد وارد شهر شود، از در بيايد.

انا مدينة العلم و علي بابها فمن اراد العلم فليات الباب[13] .

مرحوم علامه اميني (ره) در جلد ششم الغدير (ص 61 تا 77) در ذيل اين شعر شمس الدين مامکي:

و قال رسول اللّه اني مدينة.

من العلم و هو الباب فاقصد[14] .

143 نـفـر از عـلـمـاي اهـل سنت را نام مي برد که حديث «انا مدينة العلم و علي بابها» را روايت کـرده انـد وعـلي (ع) خود مي فرمود: «رسول خدا هزار باب از علم را به من آموخت که از هر باب هزارباب گشوده مي شد»[15] .

و فـرمـود: «از مـن بـپـرسـيـد پيش از آنکه مرا از دست بدهيد، که هر چه پايين تر از عرش از من بپرسيد پاسخ خواهم داد»[16] .

و مـي فـرمـود: «بـه خـدا هـر آيـه اي را مـي دانـم درباره چه نازل شده و کجا نازل شده است زيرا پروردگارم به من قلبي متفکر و زباني پرسشگر داده است»[17] .

و مـي فـرمـود: «درباره کتاب خدا از من بپرسيد به خدا قسم مي دانم، هر آيه در شب نازل شده، يا در روز، در دشت نازل شده يا در کوه»[18] .

خليفه دوم مي گفت: «علي (ع) از همه ما به قضاوت آگاهتر است»[19] .

و ابن مسعود مي گفت: «علي از تمام اهل مدينه به قضاوت آگاهتر است»[20] .

و مي گفت: «علي (ع) از همه امت برتر، داناتر و به قضاوت آگاهتر است»[21] .

يـادآور مـي شود که آگاهي به قضاوت، عبارت ديگري از آگاهي به اسلام و سنت رسول خدا (ص) است.

عايشه مي گفت: «علي (ع) از همه مردم به سنت آگاهتر است»[22] .

و امـام حـسـن مجتبي (ع) فرداي شهادت پدر بزرگوارش به مردم فرمود: «ديروز مردي از ميان شما رفت که در علم و دانش، گذشتگان از او پيش نبودند و آيندگان نيز به او نرسند»[23] .

ابـن عـبـاس نـيـز افـزوده اسـت: «علم شش بخش است: پنج قسمت آن نزد علي (ع) است و يک قـسـمـت به ساير مردم رسيده است که علي در آن نيز با مردم شريک است او از همه بيشتر برده و داناتر است»[24] .

و هم او گفته است: «حکمت به ده قسمت تقسيم شده است: نه قسمت از آن را به علي داده اند و يک قسمت را به همه مردم»[25] .









  1. اين مدتي است، که پس از بعثت با حضرت رسول (ص) ملازم بوده و علاوه بر اين سالها پيش از بعثت نيز در دامن پيامبر تربيت شده است.
  2. کـنـزلاعـمال، ج 13، ص 128، حديث 36405 و 36406 و ص 120 حديث 36387 و الصواعق المحرقه، ص 189، حديث 11.
  3. فـرائد الـسـحـطين، ج 1، ص 200، باب 40، حديث 156 و کنزالعمال، ج 13، ص 135، حديث 36426.
  4. فرائد السحطين، ج 1، ص 97، باب 18، حديث 66.
  5. فرائد السحطين، ج 1، ص 150، باب 29، حديث 113.
  6. الصواعق المحرقه، ص 189،حديث 9.
  7. فـرائد الـسـمـطين، ج 1، ص 332، باب 61، حديث 257 وتاريخ دمشق، ج 2، ص 482، حديث 1010.
  8. فـرائد الـسـمـطـين، ج 1، ص 200، باب 40، حديث 156 و کنزالعمال، ج 13، ص 177، حديث 36525.
  9. حلية الاوليا، ج 1، ص 65.
  10. مسند امام احمد بن حنبل، ج 5، ص 26 و اسدالغابة، ج 5، ص 520.
  11. سنن ترمذي، ج 5، ص 598 و حيلة الاوليا، ج 1، ص 64 و الصواعق المحرقه، ص 189، حديث 9 و فرائد السحطين ج 1، ص 99،.

    باب 19، حديث 68.

  12. تاريخ بغداد، ج 11، ص 204.
  13. الـمـستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 126 و الصواعق المحرقه، ص 189، حديث 9 و تاريخ بغداد، ج 4، ص 348 و اسدالغابه، ج 4، ص 100 و فرائد السحطين ج 1، ص 98، باب 18، حديث 67.
  14. و رسول خدا فرمود: من شهر علمم و او در اين شهر است پس از راه در وارد شويد.
  15. فرائد السحطين، ج 1، ص 101، باب 19، حديث 70 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 483، حديث 1012.
  16. کنزالعمال، ج 13، ص 165.
  17. حيله الاوليا، ج 1، ص 67 و کنزالعمال، ج 13، ص 128، حديث 35404 و فرائد السحطين، ج 1، ص 201، باب 40، حديث 157 والصواعق المحرقه، ص 197، فصل چهارم.
  18. المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 135 و الصواعق المحرقه، ص 195، فصل سوم.
  19. حليه الاوليا، ج 1، ص 65 و الصواعق المحرقه، ص 195، فصل سوم.
  20. المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 135 و الصواعق المحرقه، ص 195، فصل سوم.
  21. تاريخ دمشق، ج 3، ص 44، حديث 1072 تا 1078.
  22. فـرائد الـسـحـطين، ج 1، ص 368، باب 68، حديث 297 و تاريخ دمشق، ج 3، ص 61، حديث 1087 تا 1090 و الصواعق المحرقه،ص 196، فصل سوم.
  23. مـسـنـد امام احمد بن حنبل، ج 1، ص 199 و فرائد السحطين، ج 1، ص 234، باب 46، حديث 182.
  24. فرائد السحطين، ج 1، ص 369، باب 68، حديث 298.
  25. فرائد السحطين، ج 1، ص 94، باب 18، حديث 63.