حكومت معنوي











حکومت معنوي



بـديـن مـعنا خليفه موظف است نکات مبهم و پيچيده مکتب را ـ که به هر دليل پيشتر بيان نشده است ـ براي مسلمانان روشن کند.

خـليفه علاوه بر ايفاي وظيفه زمامداري بايد مبين احکام و مفسر قرآن نيز باشد، و بتواند مکتب را ازهـر گـونـه انـحراف حفظ کرده در مقابل شبهات از آن دفاع کند بنابراين خليفه بايد داناترين و آگـاهـتـريـن افـرادامـت به مباني مکتب و موازين شريعت باشد، يعني بيش از همه از چشمه هاي جـوشان علم و حکمت نبوي سيراب شده باشد پس بايد پيشينه اي ديرسال در اسلام داشته و به حد کـافـي از وجـود مـقـدس پيامبر اکرم (ص) بهره برده باشد همچنين لازم است در مواقع حساس و مـنافع عمومي مسلمانان ومکتب اسلام را بر منافع شخصي خود ترجيح داده، براي حفظ دين جان فشاني و فداکاري کرده باشد.

خـلـيفه در سمت زمامداري، حاکم بر تمام اموال مسلمانان است خمس، زکات، خراج، جزيه،غنايم جـنـگـي، مـعـادن و سـايـر ثروتهاي عمومي، اموالي هستند که در اختيار خليفه قرار مي گيرد و خليفه موظف است، بدون هر گونه تخلف و اجحافي اين اموال را ميان مسلمانان تقسيم کند، يا در جهت مصلحت عمومي مملکت اسلامي به کار گيرد بنابراين بايد به دنيا بي رغبت باشد، تا در مواقع حـسـاس دچـار لغزش نشود درست به همين دليل، خلافت منصبي الهي است که از جانب خداوند مـتـعـال به شايسته ترين و داناترين افراد امت واگذار مي شود، و دست انتخاب از ساحت قدسي آن کوتاه است.

بـه عـبـارتـي ديـگر خلافت منصبي است انتصابي که راي مردم هيچ گونه تاثيري در آن ندارد بر ايـن مـبـنـاسـت کـه بـراي تـعـيـيـن جـانشين پيامبر، بايد به دنبال نص و صدور حکم بگرديم و کلمات رسول خدا (ص) را که در اين باب وارد شده است منصفانه مورد توجه قرار داده، بر مبناي آن عمل کنيم.

دانـسـتـيـم کـه واقـعـه غـدير يکي از مستندترين وقايعي است که در تاريخ اسلام اتفاق افتاده، و حـديـث ولايـت يـکي از مسلم ترين کلماتي است که از رسول خدا (ص) صادر شده و از نظر معنا و مـفـهوم هيچ گونه ابهام و اجمالي ندارد، چنانکه هر کس بويي از ادبيات عرب استشمام کرده، و با مـوازيـن عـرفي ـ عقلايي آشنايي داشته و با ديده انصاف و بدون غرض و پيش داوري اين حديث را مـورد تـوجـه قـرار دهـد،اعـتراف مي کند که اين حديث بر امامت، رهبري و اولويت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) دلالت دارد.

حـتـي اگـر از ايـن حـديـث چـشـم پـوشـيـم، بـاز هـم بـه انـدازه کافي درباره امامت و رهبري اميرالمؤمنين علي (ع) از طريق شيعه و سني روايت به دست ما رسيده است.

مـا پـاره اي از احـاديـثـي را کـه در ايـن بـاب از رسـول مـکـرم اسلام (ص) وارد شده است، در دو بخش جداگانه يادآور مي شويم:

بـخـش اول احـاديـثـي اسـت کـه هـمـانـنـد حـديـث غدير، به صراحت بر خلافت اميرالمؤمنين علي (ع) دلالت دارند.

بـخـش دوم احـاديـثـي اسـت کـه با معرفي شخصيت اميرالمؤمنين علي (ع) بر مفاد حديث غدير وخلافت آن حضرت صحه مي گذارند.

پـس از آن بـا صـرف نـظر از احاديث موجود و ادله لفظي، به بررسي شايستگي هاي ذاتي و فضايل آن حضرت خواهيم پرداخت، و در نهايت از سابقه عيد غدير و آداب اين عيد سخن خواهيم گفت.