بلاي الهي بر منكر غدير











بلاي الهي بر منکر غدير[1]



.

پس از بيست و پنج سال خفقان که مي رفت نسلهاي جديد را از غدير بي خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهري اميرالمؤمنين عليه السلام، آنحضرت براي احياي غدير اقدامات اساسي فرمود. در چنان شرايط حساسي که غدير مي رفت تا جان تازه اي به خود گيرد، نياز به عده اي از حاضران در غدير بود که با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته اند و بچشم خود ديده اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمي باشند که در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا کرده اند و بسياري از باورها برايشان در مرحله ي ابتدائي است.

اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان بزرگ کوفه مجلس مهمي تشکيل دادند که در آن عده ي قابل توجهي از حاضرين غدير بودند. حضرت در حضور آن جمعيت انبوه کساني را که در غدير حاضر بوده اند و منصوب کردن آنحضرت را بچشم خود ديده اند، قسم داد که برخيزند و شهادت دهند.

عده اي که حداقل سي نفر مي شدند برخاستند و به آنچه ديده بودند شهادت دادند. در اين ميان هشت نفر که همه حضور آنان در غدير را مي دانستند براي شهادت برنخاستند. وقتي حضرت از آنان علت را پرسيد، بهانه آوردند که فراموش کرده ايم! و گويا طوري فراموش کرده بودند که با يادآوري هم به خاطرشان نيامد!!!

[صفحه 30]

در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه اي که مي آوريد دروغ مي گوييد و عذر بيجا تراشيده ايد خدا شما را به بلايي مبتلا کند که براي همه ي مردم آشکار و ثابت شود. سپس براي هر يک بلاي خاصي را ذکر کردند و مجلس پايان يافت.

همه ي هشت نفر به بلاهايي که حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده ي اميرالمؤمنين عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاي الهي بر منکرين غدير به معناي اتمام حجت الهي و اثبات پشتوانه ي خدايي براي غدير بود و نتيجه اي که از آن گرفته شد اين بود که اگر شاهدان غدير با بهانه ي دروغين براي شهادت به پا نمي خيزند ولي اين خداوند است که با رسوا کردن آنان، براي غدير شهادت مي دهد.

[صفحه 31]



صفحه 30، 31.





  1. بحارالانوار: ج 31 ص 447، ج 37 ص 199. عوالم: ج 3:15 ص 89 و 490. الغدير: ج 1 ص 93. تفصيل بيشتر ماجرا در ص 54 کتاب حاضر آمده است.