روايت حديث غدير در شرايط خفقان











روايت حديث غدير در شرايط خفقان



خبر غدير و سخنان پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در آن مجمع عظيم، طوري در شهرها منتشر شد که حتي غير مسلمانان هم از اين خبر مهم آگاه شدند. جا داشت بيش از يکصد و بيست هزار مسلمانِ حاضر در غدير، هر يک به سهم خود خطبه ي غدير را حفظ کند و متن آن را در اختيار فرزندان و فاميل و دوستان خود قرار دهد.

متأسفانه جو حاکم بر اجتماع آن روز مسلمين و فضاي ظلمانيِ بعد از رحلت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله- که حديث گفتن و حديث نوشتن در آن ممنوع بود و سالهاي متمادي همچنان ادامه داشت- سبب شد که مردم، سخنان سرنوشت سازِ پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را به فراموشي بسپارند و اهميت آن را ناديده بگيرند. طبيعي است که بايد چنين مي شد؛ زيرا مطرح کردن غدير مساوي با برچيدن بساطِ غاصبينِ خلافت بود، و آنان هرگز اجازه ي چنين کاري را نمي دادند. البته جريان غدير بصورتي در سينه ها جا گرفت که عده ي زيادي خطبه ي غدير يا قسمتي از آن را حفظ کردند و براي نسلهاي آينده بيادگار گذاشتند و هيچکس را قدرت کنترل و منع از انتشار چنين خبر مهمي نبود.

شخص اميرالمؤمنين و فاطمه ي زهرا عليهماالسلام که رکن غدير بودند، و نيز ائمه عليهم السلام يکي پس از ديگري تأکيد خاصي بر حفظ اين حديث داشتند، و همه ي ايشان بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج واستدلال مي فرمودند،[1] و در آن شرايط خفقان مي بينيم امام باقر عليه السلام متن کامل خطبه ي غدير را براي اصحابشان نقل فرموده اند.

همچنين بيش از دويست نفر از صحابه و عده ي زيادي از تابعين، با آن که در شرايط سخت تقيه بوده اند و نقل حديث غدير براي آنان به قيمت آبرو و حيثيت و جانشان تمام مي شده، آن را نقل کرده اند.

در کتاب «عوالم العلوم»: ج 3/15 ص 508/493 فهرستي از راويان حديث غدير به ترتيب زماني چهارده قرن را آورده و گفته است چنين اتصال سند و نقل خَلَف از

[صفحه 121]

سَلَف ريشه ي محکم و سلسله ي بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير را به اثبات مي رساند. در ص 517/509 راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در ص 522 مؤلفيني که حديث غدير را ثبت کرده اند ذکر کرده و در ص 534/529 به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.

بهمين جهت در بين قاطبه ي مسلمين، هيچ حديثي به اندازه ي «حديث غدير» روايت کننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت، اسنادِ آن در حد فوق العاده اي است.



صفحه 121.





  1. عوالم: ج 3:15 ص 476-472.