اقرارهاي مخالفين غدير
در چنين شرايطي مخالفين غدير نيز مورد سؤال قرار مي گرفتند و درباره ي غدير از آنان پرسيده مي شد، و آنان چاره اي جز اقرار نداشتند. حتي سران سقيفه که براي ريشه کن کردن غدير به ميدان آمده بودند نيز به آن اعتراف کردند و اين اقرار بقدري علني بود که دوست و دشمن را به تعجب واداشت. ارزش اين اقرارهاي خصم در بحثهاي علمي غدير بر احدي پوشيده نيست و نزديک ترين راه براي اثبات غدير است. اقرارهاي دشمنان اوليه ي غدير در قرنهاي بعد بصورت کتابهايي که مخالفين غدير نوشتند و در آنها حديث غدير را با اسناد معتبر نقل کردند جلوه نمود. اين سير تا آنجا پيشرفت که عده اي از مؤلفين مخالف به جمع آوري اسناد و متون [صفحه 112] مربوط به غدير در ضمن کتابهايشان و يا بصورت کتابهاي مستقل پرداختند و جاي هرگونه شک و اشکال در اين زمينه را تا ابد مسدود نمودند. در اين فصل نمونه هايي از اقرارهاي مخالفان غدير ذکر مي شود.
سرعت و وسعت انتشار خبر غدير به قدري حيرت انگيز بود که باعث شد تلاشهاي مذبوحانه ي دشمن براي مخفي کردن آن ناکام بماند و در حکومت ضد غدير هم ذکر آن علناً شنيده مي شد.
صفحه 112.
اقرار ابليس درباره غدير
ابوبکر: چيزي بعد از غدير تغيير نيافته
عمر بن خطاب: علي به عنوان امام ما منصوب شد
ابوهريره: در غدير آيه اليوم اکملت... نازل شد
ابوهريره: در غدير حاضر بودم
اي ابوهريره، ولايت دشمن غدير را پذيرفته اي؟
سعد بن ابي وقاص: غدير بالاترين فضيلت علي است
سعد منادي در غدير ندا داد: من کنت مولاه...
سعد: اي معاويه، من از پيامبر شنيدم
عمروعاص: ذکر غدير در پاسخ معاويه
حسن بصري و اعتراف به غدير
عمر بن عبدالعزيز: غدير براي خودم روايت شده
ابوحنيفه: خودم غدير را روايت کرده ام
مامون: غدير، خلافت علي بر ابوبکر و عمر را ثابت مي کند
مامون: اقرار به غدير در نامه اي به بني هاشم