حيات حقيقي غدير
با شهادت امام حسين عليه السلام براي بار دوم آوازه ي غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتي کفار و مشرکين اهل سقيفه را لعنت کردند و سرفرازي غدير را آفرين گفتند. اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه کشيد و حسد و کينه ي اهل سقيفه چنان شعله کشيد که سلاّخاني چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند و آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه کردند. امثال قنبر و... خود را خوش به بستر شهادت غدير معرفي کردند. اگر چه زبانشان را بريدند و يا از پشت سر بيرون آوردند، اما اين بهايي بود که بخاطر غدير پرداختند. گويا حزب سقيفه ي سخيف بخوبي دريافتند که غدير هنوز زنده است و هر روز [صفحه 22] زنده تر مي شود. غدير در انتظار نسلهايي است که چون جانان گمشده با آغوش باز آن را پذيرا خواهند شد و با پاي دل در صحراي غدير حضور مي يابند و با صاحب غدير بيعت مي کنند.
غدير از همان روز کربلا حيات حقيقي خود را آغاز کرد، و پس از 50 سال که در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدي از تاريخ خود را ورق زد.
صفحه 22.