مذبح غدير











مذبح غدير



معاويه، اين سگ بچه ي سقيفه- که اکنون بزرگ شده و چنگالهاي تيز و دندانهاي درنده اش کارسازتر بود- در طول بيست سال مذبح بزرگي براي غدير آماده کرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد و خونشان را با لشکر سقيفه سرکشيد تا براي کربلا قوي تر شوند و شدند.

با مرگ معاويه و روي کار آمدن يزيد، اين مذبح بزرگ آماده ي سر بريدن غدير بود، و اينسان شد که غدير را به مسلخ کربلا کشاندند و مي رفت تا خوابهاي رؤساي سقيفه تعبير شود.

[صفحه 21]

غدير يعني حسين عليه السلام

اين بار غدير با همه ي وجود و به همراه تني چند از فداکارترين نيروهايش به ميدان آمد. اکنون غدير «حسين عليه السلام» بود که همراه گروهي آماده ي شهادت و قطعه قطعه شدن و فداشدن و اسير شدن و اشک ريختن براي غديرِ سر بريده و معرفي غدير به بي خبران شام به مصاف سقيفه رفت.

آري غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه هاي آسمان عمود آن را غارت کردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيري بردند تا در شهرهاي سقيفه به آن افتخار کنند و به همه اعلام کنند که کار غدير پايان يافت؛ امّا...!

امام صادق عليه السلام مذبح کربلا را از بازوي سياه سقيفه مي داند و مي فرمايد:[1] .

إِذا کُتِبَ الْکِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ»،

يعني: «آنگاه که پيمان سقيفه امضا شد امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد»!



صفحه 21.





  1. بحارالانوار: ج 8 قديم ص 28.