اولين برخورد مسلحانه پس از غدير چگونه شکست خورد؟
اب رفتند و بر سر راه کمين کرده و منتظر رسيدن شتر پيامبر (ص) و همراهان شدند. رسول گرامي اسلام به وسيله فرشته وحي از نقشه آنان آگاهي يافت، چون به عقبه نزديک شدند، به حذيفه بن يمان، و عمار ياسر فرمود تا يکي عنان شتر را در دست گيرد، و ديگري شتر را هدايت کند. منافقان کمين کرده، هر چه داشتند پرتاب نمودند، و با سر و صداهاي گوناگون سعي کردند، شتر را رم دهند که به امر خدا هيچ تزلزلي در حرکت شتر پديد نيامد، و ترور نافرجام ماند. ترور پيامبر (ص) اين فرصت طلايي را نمي توانستند از دست بدهند که با شمشيرهاي برهنه، خود به پيامبر (ص) حمله کردند، ولي با مقاومت بي نظير عمار ياسر و حذيفه روبرو شدند.اگر اندکي درنگ مي کردند ديگر ياران پيامبر (ص) که پيوسته و آهسته در يک کاروان بزرگ در حرکت بودند سر مي رسيدند و کار همه منافقان تباه مي شد. پس ناچار فرار کردند. حذيفه گفت يا رسول الله آنها چه کساني بودند؟پيامبر فرمود نگاه کن: در آن هنگام برقي جهيد و چهره آنان آشکار ديده شد که حذيفه با شگفتي آنها را شناسايي کرد.[1] . ترور نافرجام و افشاي اسامي دست اندرکاران، اولين زنگ خطر در امت اسلامي به صدا در آمد که مخالفان به آخر خط رسيدند، و از هيچگونه اقدامي دست بردار نيستند، که اندوهي بر دل ياران پيامبر (ص) نشست، و با نگراني و با مراقبت شديدتري در حفظ جان رسول خدامي کوشيدند. همه مي دانستند چه اختلافاتي پديد خواهد آمد. و به روشني، حوادث تلخ آينده را مي نگريستند. که نگرانيها و گريه هاي رسول خدا در آستانه رحلت، براي تنهاي علي (ع) و اهل بيت گرامي او بر همين اساس شکل مي گرفت.
ولايت اميرالمؤمنين (ع) که فکر مي کردند در بن بست کاملي قرار که تصميم نهايي را گرفتند، و آن ترور پيامبر (ص) بود که بگونه اي طبيعي با رم دادن شتر آن حضرت در «عقبه» که راه کوهستاني، و دره هاي عميق داشت به اهداف خود برسند، با يکديگر گفتند: بر سر راه کوهستاني «عقبه» کمين کرده و با پرتاب سنگ و چوب و آلاتي که صداهاي وحشتناک توليد کند، شتر پيامبر (ص) را رم مي دهيم تا سقوط کند و در آن دره هاي عميق فرو غلطد، آنگاه از تاريکي شب بهره جسته فرار مي کنيم، و فردا همه جا مي گوئيم که مرگ پيامبر يک حادثه طبيعي بود.