دعا











دعا



در فرهنگ پهناور بشري، در طول روزگاران، روشهاي گوناگوني براي تربيت روح انسان به کار رفته است، که شرح آن هم اکنون ميسور و منظور نيست. از جمله ي اين روشها، روشي است که در اسلام به آن توجه ويژه اي شده است. يعني نخست از خود «قرآن کريم» شروع شده و به پيامبر اکرم تعليم گشته است، آنگاه به وسيله ي پيامبر و علي و ديگر ائمه ي طاهرين در سطحي راقي و سازنده، گسترش يافته است. اين روش، روش «دعا» است. چنانکه گفتيم، ابتدا «قرآن کريم»، در آيات

[صفحه 300]

چندي، پيامبر را و ديگر مردم را به «دعا» و خواندن خدا و هم خواستن از او و ارتباط يافتن با مبدأ وجود توجه داده است. سپس پيامبر و امامان در جملاتي موجز و بليغ و روشن و استوار، به نام «دعا» بسياري از حقايق و معارف و دانستيهايي را که روح انسان بايد از آنها برخوردار، بلکه سرشار و سيراب شود،و در آنها نيک بنگرد و بينديشد، تعليم کرده اند. و چون انسان،هنگامي که «دعا» مي کند و «دعا» مي خواند، داراي صفاي روح و توجه خاص است و قاعدة دعا را با تأمل در معني مي خواند، يکي از مهمترين راه آموختن فرهنگي روحاني و پر ارج، و دادن تهذيب و پيرايش به روح، «دعا» است. هميشه علماي اخلاق و فلاسفه کوشيده اند که «تهذيب نفس» را در مقدمات مکتب خويش پيش بيني کنند، تا روح انسان را، پس از پيراستن از آلودگيهاي ماده و خواهانيهاي نفس و خواهشهاي تن،به پلکان صعود و گسستن اختياري برسانند.

بنابر آنچه ياد شد، از جهات چندي به اهميت و ارزش «دعا» پي مي بريم:

اول- «دعا»، همواره با الفاظ بليغ و رسا ادا شده است. و مي دانيم که فلاسفه و علماي اخلاق و تربيت، لفظ بليغ و سخن شيرين را در مسائل مربوط به تهذيب نفس و تريبت انسان، داراي اثري ويژه دانسته اند.

دوم- دعاهايي که از طريق پيامبر اکرم و ائمه ي طاهرين تعليم شده است، داراي عاليترين، لطيف ترين، صريحترين و دگرگون کننده ترين تعاليم است، و به ويژه درباره ي نفس انساني و چگونگيهاي آن، داراي تذکرات و تعبيراتي است منحصر به خود. و اين همه چيزهايي است که چه بسا گوينده اي، در حالي جز دعا، نه آنها را بر زبان آورد، و نه در آنها بينديشد.

سوم- دعا را، چنانکه گفتيم، انسان در حالاتي ويژه مي خواند، با توجه دروني

[صفحه 301]

و آمادگي روحي. و اين چگونگي بهترين صورت قبول و تلقي و پذيرش نفس است. و اين همان است که فلاسفه و معلمان اخلاق، همواره آن را در مورد شاگردان خود آرزو مي کرده اند.

چهارم- دعا، بيشتر در خلوت و تنهايي خوانده مي شود، که انسان خودش هست و خداي خودش. و اين، فرصتي است که انسان بتواند، با کمال توجه، در آنچه در دعا هست دقيق شود و بر خويشتن تطبيق کند، و با ميزان دعا، آنچه در خود نقص است بزدايد، و آنچه کمال است نمو دهد. و به ديگر سخن، انسان مي تواند در مکتب «دعا» تربيت شود، و با آن همه مضامين که در دعا آمده است خود را بسازد،و در هرچه و هر کار که توجه به خدا لازم است، با تمام وجود توجه کنيد. و اين حالات که موجب بلوغ نفس انساني است و رسيدن به مرز تولد از رحم طبيعت و ماده- که تولد اعظم است- از کلاس درس اخلاق، يا آزمونهاي تربيتي جمعها و جماعتها کمتر نيست.

پنجم- دعا تعليم و تربيت است از غير راه نصيحت مستقيم. و اثر اين کيفيت بسيار مشهود است و قطعي. و از اين جهت است که اگر مردمي که اهل دعا و خواندن دعا هستند، اجمالا اهل معرفت و تأمل باشند، به کمالات انساني نايل مي شوند، البته با وجود شرايط و زمينه ي لازم، که در جهان پايه ي هيچ چيز جز بر اصول خود نمي گردد. از اين رو، دعا و تأثير آن نيز اصولي و شروطي دارد. و آن زمينه است. در واقع، دعا بذري است در زميني به نام معرفت که نتيجه ي آن تهذيب نفس است و داشتن فرهنگي انساني- خدايي، و ثمره ي اين حالت، قرب است و حب و ولايت و ايثار و گذشت.

و اين بود که صاحب الغدير، با عرفان وسيعي که نسبت به مجموعه ي مواريث ائمه ي طاهرين داشت، از اين موضوع نيز نگران بود، که مکتب «دعا» به صورت صحيح معرفي نشده است، و با سلسله اي از جهالتها و عادتها و خرافه ها آميخته است،

[صفحه 302]

و شيعه از اين عمق و اصالت بي بهره مانده است، و اين همه تعليم و معرفت که به صورت و قالب «دعا» رسيده است مورد غفلت قرار گرفته است. «دعا» شامل عاليترين و ناب ترين مسائل الهي است، تا تکاليف پيچيده ي اجتماعي و سياسي را در ضمن «دعا» باز گويند. بنابراين، در بسياري از موارد، مي شود جامعه ي مذهبي را از راه دعاهاي صحيح با کليت معارف عالي و فرهنگ عملي و قدرت حماسي و اقدامي اسلام آشنا ساخت. در اين باره سخن بسيار و مثال فراوان است، از آنها مي گذرم.



صفحه 300، 301، 302.