كتب فارسي مذهبي











کتب فارسي مذهبي



مي دانيم که حدود 30 تا 40 سال است که در کشور ما چاپ و نشر و نوشتن رواجي يافته است. اين امر در قلمرو مذهب نيز به صورتي چشمگير وجود داشته است و دارد.[1] و بي گمان کارهاي ارجمندي شده است. از جمله تأليفات بسياري از قدما که

[صفحه 297]

در دسترس قرار گرفته است. اما در اين عرصه، يعني عرصه ي نوشتن و ترجمه و تأليف و نشر مجله و جزوه و... کارهايي بسيار مبتذل، ناهنجار، بي استناد، عوامانه و در يک کلام: به زيان دين و فرهنگ ديني نيز کم نبوده است. و در اين ميان، مقداري از کتابهايي که در تاريخ ائمه ي طاهرين و بيان معارف و فرهنگ شيعي نوشته شده است و در آنها نويسندگان به بحث در مسائل شيعي پرداخته اند، از نظر صحت و سقم برداشت، شکل عرضه، و سطح ديد و استنباط، بسي منحط و زيانبار بوده است.

علامه ي اميني، از نشر اين کتابها رنج بسيار مي برد. معتقد بود که اين گونه تأليفات بر پايه ي نقد تاريخي و مآخذ موثق و مقابله و تطبيق و اجتهاد و استنتاج صحيح نوشته نشده است و مؤلفين ابدا صلاحيت اين کار را نداشته اند. درست به ياد دارم که يک بار با تأثر شديد مي گفت «کتابهايي را که در اين سالها در شرح حال ائمه در زبان فارسي نوشته شده است بايد ريخت به دريا!».اين عين کلامي بود که با گوش خود از آن عالم رباني و علامه ي بزرگ شنيدم. و مخصوصا- با همه ي ترديدي که در نقل آن داشتم- نقل کردم، تا اگر يک محقق دلسوز مذهبي، به اينگونه کتابها ايراد گرفت و آنها را به عنوان نشريه اي مبتذل و کم مايه و سطحي و مبتني بر مطالب سست و مضر و بيراه معرفي کرد، هوچيان عوام فريب و کاسبکاران کتابهاي ديني، مقدسان عوام را عليه او نشورانند. و تا نگريستند که ممکن است دکانشان تخته شود به هوچيگري نپردازند.اين موضوع دست کم، بايد اين نتيجه را داشته باشد، که هر کس رسيد

[صفحه 298]

درباره ي مذهب کتاب يا مقاله ننويسد، و هر کسي نيز ناشر مذهبي نشود، و هر ناشر مذهبي هرچه را رسيد، باارزش و بي ارزش، نشر نکند. علاقه ي به مذهب خوب است و ستودني، اما صرف علاقه ي به مذهب و اندکي مسموعات و اطلاعات، انسان را بدل به نويسنده و مؤلف مذهبي نمي کند.



صفحه 297، 298.





  1. «آمار موجود نشان مي دهد که بين سالهاي 1316 تا 1320 سه موضوع بر کتابهاي چاپ ايران تسلط مطلق داشته اند: مذهب، تاريخ و ادبيات...»- مقاله ي دکتر هوشنگ ابرامي (کتاب امروز، شماره ي اول، مهرماه 1350، ص 33).

    «بازار وسيع ديگري- که به عقيده ي برخي از ناشران سهم آن از مجموع فروش کتاب در ايران به 50 درصد مي رسد- بازار کتابهاي اسلامي است، از قبيل کتابهاي دعا و پند و اندرز و شرح حال بزرگان دين و کلمات قصار و متون مقدس و تفاسير آنها»- مقاله ي شائول بخاش، (کتاب امروز، شماره ي 5، بهار 1352،ص 47).

    «فروش کتابهاي مذهبي (اسلامي) درايران هنوز هم بيشترين رقم را دارد...»- مقاله عبد الحسين آذرنگ و بهاء الدين خرمشاهي، (نامه انجمن کتابداران دوره هشتم، شماره اول، بهار 1354 ص 17).