خطوطي از اهداف











خطوطي از اهداف



ما در اين مقدمه، به ياد کرد صفات بارز و مواهب صاحب «الغدير»، چندان نپرداختيم، اما به اشاره برخي را باز گفتيم. صاحب «الغدير» نخست در دامان پدر و نيايي اهل تقوي و علم و ولاء پرورش يافت. سپس راهي نجف شد و در پرتو انوار علوي و محضر عالمان بزرگ زمان به مراحل عالي علم و اجتهاد و فضيلت نفسي و موقعيت اجتماعي و شهامت اخلاقي نايل آمد. او به جز اين صفات کسب کرده، از مواهب والايي چون قامت بلند، پيکر رشيد، دل شجاع، کالبد توانا، استخوابندي درشت و متناسب، سيماي جذاب، چشمان درشت و سياه و نافذ و عميق و محبت بار و هيئت شکوهمند (و به تعبير ابن سينا «سمت

[صفحه 224]

رشيد») برخوردار بود. و در چنين پيکري روحي بزرگ و دلي «چون دشتهاي بي انتها»جاي داشت که احساسات بيکران و تعقل وافر آن، موجب اين همه برکت علمي و اجتماعي شد. و همراه اين صفات اکتسابي و طبيعي فضايل ارجمند ديگري داشت چون قاطيعيت کامل، شجاعت مقدس، ايمان سوزان، اخلاص سرشار، عاطفه اي چون جوهر نسسيم، و عشقي- چونان عظمت- به خاندان پيامبر... عشق او به خاندان پيامبر زبانزد خاص و عام بود. و ايمان عميق و کوهين وي را هر کس با او معاشرت کرده بود، به ويژه خواص، به خوبي درک کرده بودند. او عالمي بود که ديدارش خدا را به ياد مي آورد و اولياي خدا را و به حق ملاقات او به انسان ايمان مي داد و روح ولاي علوي را در جان آدمي مي دميد. و اگر از اين مايه، شعله اي در وجود هر کس بود، آن را شعله ورتر مي ساخت. او وجودي بود سرشار از حق و مملو از يقين و بصيرت. به هنگامي که در مدرسه ي نواب مشهد (تابستان سال 1338 ش) به درخواست مردم، ده شب، به منبر رفت و آن مجلس معروف برپا گشت و توده هاي انبوه گرد آمده ساعتها به سخن او گوش مي دادند، يکي از شبها، به مناسبتي از قيامت سخن مي گفت و قيامت مي کرد. تو مي گفتي که اين عرصات محشر است که در برابر ديدگان آدمي پديدار مي گردد.[1] .

و پس از اين همه، از صفات سرآمد وي، اراده ي پولادين او بود. اراده اي که به گفته ي ناقدان، برندگي شمشير در آن نهفته بود، که هر صعب و سختي را در

[صفحه 225]

برابر او سهل و ناچيز جلوه مي داد، اراده اي همسان کوهها و همتي همبر قلبه ها. پس مي سزيد اگر او از جمله اين ابيات را سرود روح خويش مي خواند:

[صفحه 226]

دارالتأليف (يا به تعبيري: غرف التأليف) نيز بپردازد.

از اينجا به بعد، چند مسئله اي را که به عنوان آرمانهاي او ذکر مي کنم، چيزهايي است که از خود وي شنيده ام و به اين دليل مطرح مي کنم تا والا همتان و بزرگان دين- آنان که داراي اين گونه ديدهايند- به اين مسائل توجه داده شوند و به تعقيب اهداف اين مصلح فقيد برخيزند، مخصوصا مسئله ي مهم و واجب الاقدام «رسيدگي به نشريات جهان درباره ي اسلام».



صفحه 224، 225، 226.





  1. و به هنگام تهيه ي اين کتاب، چون من از جمله، از يک تن از عالمان پاک و مجاهد و شريف و علوي خواستم تا براي اين کتاب مقاله اي بنويسد گفت: «من مقاله ام را درباره ي ايمان و اخلاص عظيم وي مي نگارم و شواهد و تجربه هايي را که خود از آن دارم به قلم مي آورم- ايماني که «الغدير» هم اثري بود از آثار آن». اما دست ستم، آن عالم را از ما دور داشت و آن مقاله نوشته نشد.