همچنان نستوه











همچنان نستوه



محقق يانويسنده، بايد در انگاره ي کار خويش، دچار سستي و فتور نگردد. چه بسيار ديده مي شود که نويسنده ي کتابي، يا مقاله و بحثي، در آغاز پرمايه و بانشاط و برپايه ي استقصا و تحقيق دست به کار مي شود، اما همين که کار- در مثل- به نيمه مي رسد، لحظه به لحظه افت مي کند و سستي مي گيرد و نشانه هاي خستگي، کم تواني، دنباله رها کني و سرسري گيري در آن پديدار مي شود تا سرانجام که به روشني کار از اوج خود فرو مي افتد.

اينگونه کارکرد بر خلاف سنت علم و آيين تحقيق و دقت در عمل و رضايت وجدان علمي است، و هم تقصير و کوتاهي است نسبت به حق جامعه، در استفاده و مراجعه به اثر.

محقق بايد، شکيبا باشد، صبر پيشه کند، تاب آورد، توان بنماياند و بر سر هر ريزه از عمل- چه در آغاز آن و چه در انجام- بايستد و خيرگي کند و چيرگي نشان دهد، تا هيچ بخشي و فصلي وهيچ استنتاجي و سنجشي، سرسري گرفته نشود

[صفحه 201]

و آبکي از آب درنيايد. اين راهي است که محققان بزرگ- آنان که با علم صميمي شده اند و با معرفت اخت، و آنچه آنان را به کار کشانده است عشق به شناختن بوده است و شناساندن، و عشق به مردم و احترام به حق مردم- همواره سپرده اند.

مؤلف «الغدير»، از نمونه هاي کامل اين روش صحيح وعلمي است. در کار سترگ او، سراسر، هر بحثي را چنان مي يابيم که گويي نخستين بخشي که از اين کتاب نوشته شده است همين است،از بس که هر فصل و هر مبحث، از هر نظر، غني است: بسياري از مآخذ، استقصاي آراء، شوربيان، غناي واژگاني، استواري منطق، رزانت استدلال، قدرت تفهيم و تلألؤ الهام.

ناقدان به اين نکته نيز نيک توجه يافته اند و هر کدام به گونه اي آن را خاطر نشان ساخته اند. در بخشهاي ديگر اين کتاب، به نمونه هايي از گفته هاي ناقدان در اين باره برمي خوريد.



صفحه 201.