در ميدان کوفه
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه چنين نقل مي کند: «المشهور ان عليا - عليه السلام - ناشد الناس الله في الرحبة بالکوفة، فقال: انشدکم الله رجلا سمع رسول الله صلي الله عليه و آله، يقول لي و هو منصرف من حجة الوداع: من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، فقام رجال فشهدوا بذلک. فقال - عليه السلام - لانس بن مالک: «لقد حضرتها فما بالک؟. فقال: يا اميرالمؤمنين کبرت سني و صار ما انساه اکثر مما اذکر. فقال [علي عليه السلام] له: ان کنت کاذبا فضربک الله بها بيضاء لا تواريها العمامة. فما مات حتي اصابه البرص ».[1] . مشهور است که علي - عليه السلام - در رحبه کوفه مردم را سوگند داد و گفت: به خدا سوگند مي دهم هر کس در بازگشت رسول خدا(ص) از حجة الوداع از آن حضرت شنيد که در باره من فرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه » برخيزد و گواهي دهد. مرداني برخاستند و گواهي دادند. سپس علي - عليه السلام - به انس بن مالک فرمود: تو نيز آن روز حضور داشتي، چه شده است [که گواهي نمي دهي]؟ انس گفت: يا اميرالمؤمنين، سن من زياد شده و آنچه فراموش کرده ام بيش از چيزهايي است که به ياد دارم. حضرت فرمود: اگر دروغگو باشي، خداوند تو را به چنان سفيدي مبتلا کند که حتي عمامه نيز آن را پنهان نسازد. پس انس قبل از آنکه بميرد مبتلا به پيسي شد.
امام علي(ع) در خطبه اي، که در رحبه کوفه ايراد کرد، به واقعه غدير و گفتار پيامبر اکرم(ص) در آن تمسک جست. ولي در اين محفل انس بن مالک، که در غدير حضور داشت، مصلحت انديشي پيشه کرده، از گواهي دادن سرباز زد.