در مسجد پيامبر











در مسجد پيامبر



برابر آنچه از منابع تاريخي به دست مي آيد اولين موردي که حضرت علي - عليه السلام - حديث غدير را مطرح فرمود، بعد از رحلت پيامبر اکرم - صلي الله عليه و آله - بود. وقتي حضرت را براي بيعت به مسجد آوردند، آن بزرگوار با بيان حقانيت خود خلافت مسلمين را از آن خويش دانست و از بيعت امتناع کرد. بشير بن سعد انصاري برخاست و گفت: اي ابوالحسن، اگر انصار قبل از بيعت با ابوبکر اين کلام را مي شنيدند، حتي دو نفر در باره بيعت با شما اختلاف نمي کردند. حضرت در جواب فرمود:

«يا هؤلاء اکنت ادع رسول الله مسجي لا اواريه و اخرج انازع في سلطانه؟ و الله ما خفت احدا يسمو له و ينازعنا اهل البيت فيه و يستحل ما استحللتموه، و لا علمت ان رسول الله صلي الله عليه و آله ترک يوم غدير خم لاحد حجة و لا لقائل مقالا. فانشد الله رجلا سمع النبي صلي الله عليه و اله يوم غدير خم يقول: «من کنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله » ان يشهد الان بما سمع ».[1] .

آيا بايد پيکر رسول خدا(ص) را بر روي زمين رها مي کردم و قبل از کفن و دفن آن حضرت، در باره خلافت و جانشيني وي نزاع مي کردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود که گمان نمي کردم کسي در صدد دستيابي به آن باشد و در اين موضوع با اهل بيت پيامبر(ص) درگير شوند. مگر رسول خدا - صلي الله عليه و آله - در روز غدير خم حجت را بر مردم تمام نکرد و مگر جاي عذري براي کسي باقي مانده بود؟

همگان را به خدا قسم مي دهم، هر کس کلام پيامبر اکرم در روز غدير خم را شنيده است که مي فرمود: «هر کس که من مولاي او هستم اينک علي مولاي اوست. خداوندا، هر کس علي را دوست دارد دوست بدار و آن که علي را دشمن بشمارد، دشمن دار، هر کس علي را ياري کند ياري کن، و هر که علي را خوار کند، خوار ساز.» برخيزد و شهادت دهد.

زيد بن ارقم مي گويد: بعد از اين سخن حضرت، دوازده تن از اصحاب جنگ بدر برخاستند و گواهي دادند. اما من، با آنکه اين گفتار را از زبان رسول الله - صلي الله عليه و آله - شنيده بودم، از اداي شهادت خودداري کردم و بر اثر همين امر و نفرين حضرت بينايي ام را از دست دادم.









  1. احتجاج طبرسي، ج 1، ص 184 الامامة و السياسة، ص 29 - 30 بحارالانوار، ج 28، ص 185.