نماز ابوبكر و عكس العمل پيامبر











نماز ابوبکر و عکس العمل پيامبر



مردم براي حل اين مشکل بلال را صدا زدند. بلال گفت: «اي مردم خدا شما را رحمت کند، صبر کنيد تا در اين باره از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سؤال کنم».

سپس با سرعت به در خانه ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رفت و محکم در زد. حضرت با شنيدن صداي در فرمود: اين چه در زدن شديدي است؟ ببينيد جريان از چه قرار است؟

فضل بن عباس در را گشود و با ديدن بلال گفت: چه خبر است اي بلال؟ بلال جواب داد: ابوبکر وارد مسجد شده و در محراب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ايستاده تا نماز بخواند؛ به اين گمان که حضرت به او دستورِ نماز خواندن براي مردم را داده است.

فضل گفت: مگر ابوبکر در سپاه اسامه نيست؟! بخدا قسم اين همان شر عظيمي است که ديشب وارد مدينه شده و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبرش را به ما داد.

[صفحه 91]

فضل با بلال وارد خانه شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از او پرسيد: «چه خبر است، اي بلال»؟ بلال ماجرا را به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گفت. حضرت فرمود: «مرا بلند کنيد، مرا بلند کنيد و به مسجد ببريد! قسم به آنکه جانم به دست اوست، مصيبتي عظيم و فتنه اي بزرگ بر اسلام وارد شده است».

سپس حضرت در حاليکه سر را با پارچه اي بسته بود و بر علي عليه السلام و فضل تکيه کرده بود و پاهايش بر زمين کشيده مي شد وارد مسجد شد. ابوبکر در محراب ايستاده بود؛ و عمر و ابوعبيده و سالم و صهيب و عده اي که با آنان آمده بودند وي را احاطه کرده بودند، اما بيشتر مردم نماز را نخوانده و منتظر خبر بلال بودند. هنگامي که نماز گزاران ديدند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با آن حال بيماري شديد وارد مسجد شد عظمت موضوع را دريافتند!

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم جلو رفت و لباس ابوبکر را گرفت و او را از محراب دور نمود. با اين کارِ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، ابوبکر و کساني که با وي بودند از پشت سر آن حضرت متواري شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نماز را به حالت نشسته به جاي آورد و مردم به حضرت اقتدا نمودند و بلال براي مردم تکبيرِ نماز را مي گفت.



صفحه 91.