آغاز اقدامات ضد غدير براي تشكيل سقيفه











آغاز اقدامات ضد غدير براي تشکيل سقيفه



حذيفه دنباله ي ماجرا را براي جوان ايراني چنين نقل کرد: بلال مؤذن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود و در مواقع نماز اذان مي گفت و آن حضرت را براي نماز خبر مي کرد. در ايام بيماري پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، اگر حضرت قدرتي براي نماز جماعت داشت او را کمک مي کردند و به مسجد مي آمد و نماز را مي خواند؛ و اگر نمي توانست بيرون بيايد به علي عليه السلام دستور مي داد تا نماز را با جماعت براي مردم بخواند. در اين بيماريِ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، علي بن ابي طالب عليه السلام و فضل بن عباس بطور دائم در خدمت حضرت بودند.

شبي که عده اي از افراد تحت فرمان اسامه وارد مدينه شدند به صبح رسيد و بلال براي نماز اذان گفت. سپس طبق عادت هميشه به خانه ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رفت تا وي را براي نماز خبر کند، ولي متوجه شد بيماري حضرت شدت يافته و مانع از ورود او به داخل خانه شدند.

عايشه به صهيب دستور داد نزد پدرش برود و خبر دهد که بيماري پيامبر شديدتر شده و نمي تواند به مسجد برود، و رسيدگي علي بن ابي طالب به پيامبر او را از حضور براي نماز جماعت مشغول داشته است.

[صفحه 90]

تو به مسجد برو و براي مردم نماز بخوان زيرا اين موقعيتي گوارا براي توست و دليلي براي روزهاي بعدي خواهد شد!

آن روز صبح، مردم منتظر بودند که طبق عادتِ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در بيماري، يا خود حضرت و يا علي بن ابي طالب عليه السلام براي نماز جماعت بيايد؛ که ناگهان ابوبکر وارد مسجد شد و گفت: بيماري پيامبر شديد شده و به من دستور داده براي شما نماز جماعت بخوانم!

يکي از اصحاب حضرت به او گفت: تو را چه به اين کار؟ تو بايد اينک در سپاه اسامه باشي!؟ نه بخدا قسم! ما کسي را نمي شناسيم که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سراغ تو فرستاده و دستور نماز جماعت را به تو داده باشد.



صفحه 90.