سخنراني پيامبر قبل از معرفي اميرالمؤمنين











سخنراني پيامبر قبل از معرفي اميرالمؤمنين



پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از منبر بالا رفت و به چپ و راست نظر نمود، و منتظر ماند تا

[صفحه 58]

مردم جمع شوند. آنگاه که همه جمع شدند حضرت خطابه ي خود را چنين آغاز کرد:

حمد خدايي را که در يگانگي مقام والايي دارد، و در عين يگانگي به مردم نزديک است- تا آنجا که فرمود- من به بندگي خدا اقرار مي کنم؛ و به ربّانيت او شهادت مي دهم، و آنچه او گفته انجام مي دهم از ترس اينکه اگر انجام ندهم عذابي کوبنده بر من نازل شود. خداوند به من وحي کرده است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ اِنَّ اللهَ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ»،[1] «اي پيامبر، ابلاغ کن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر چنين نکني رسالت او را نرسانده اي، و خداوند تو را از مردم حفظ مي کند. خداوند قوم کافر را هدايت نمي کند».

اي مردم، من در تبليغ آنچه خداوند نازل کرده کوتاهي نکرده ام. اينک سبب نازل شدن اين آيه را بيان خواهم کرد: چندين بار جبرئيل بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام[2] دستور آورد که در جمع مردم بگويم و به سياه و سفيد اعلام کنم که علي بن ابي طالب برادرم و خليفه ام و امام پس از من است.

اي مردم، سبب اين تأکيد شناخت من از منافقيني است که آنچه در قلبشان نيست بر زبان مي آورند، و آن را کوچک مي شمارند در حاليکه نزد خدا امري عظيم است؛ و نيز اذيتهاي بسياري که نسبت به من روا داشته اند. از جمله اينکه بدليل کثرت ملازمت علي با من و توجه زياد من به او، مرا «گوش» اسم گذاردند و خداوند اين آيه را نازل کرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ»،[3] «از آنان کساني هستند که

[صفحه 59]

پيامبر را اذيت مي کنند و مي گويند او گوش است» و اگر بخواهم مي توانم آنان را نام ببرم!

بدانيد که خداوند علي را بر مهاجرين و انصار و تابعين،[4] روستايي و شهري، عرب و عجم، آزاد و غلام، کوچک و بزرگ، سفيد و سياه، و بر هر موحدي صاحب اختيار و امام مفترض الطاعة قرار داده است.

حکم او بايد اجرا شود و گفته ي او بايد قبول شود و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس او را تصديق کند مورد رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.

اي مردم، در قرآن تفکر کنيد و آيات آن را بفهميد. آيه هاي محکم آن را فرا گيريد و به سراغ آيه هاي متشابه نرويد. بخدا قسم هيچ کس تفسير قرآن را بيان نخواهد کرد مگر کسي که اينک دستش را گرفته و با دستم بالا مي برم و به شما اعلام مي کنم که هر کس من صاحب اختيار اويم او صاحب اختيار وي است و آن شخص علي است.

اي مردم، علي و فرزندان صالح من از نسل او «ثِقل اصغر» هستند و قرآن «ثِقل اکبر» است. اين دو از هم جدا نمي شوند تا بر سر حوض کوثر نزد من آيند؛ و بعد از من اميريِ مؤمنان براي کسي جز او جايز نيست.[5] .

[صفحه 60]



صفحه 58، 59، 60.





  1. سوره ي مائده: آيه ي 67.
  2. «سلام» در اينجا بعنوان يکي از اسماء خداوند آورده شده است.
  3. سوره ي توبه: آيه ي 61.
  4. تابعين کساني هستند که اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ديده اند، اما خود آن حضرت را نديده اند.
  5. در روايتي ديگر حذيفه مي گويد: به خدا قسم ما در غدير خم مقابل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم. مجلس مملو از مهاجرين و انصار بود. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بپا خاست و فرمود: اي مردم، خداوند به من دستور داده و گفته است: «يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ». من به جبرئيل گفتم: قريش درباره ي من چيزهايي مي گويند. جبرئيل دوباره نازل شد و خبر آورد که «وَاللهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ».

    سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، علي بن ابي طالب عليه السلام را صدا زد و اميرالمؤمنين عليه السلام در طرف راست حضرت ايستاد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اي مردم، آيا شما بر اين باور نيستيد که من از خود شما بر شما سزاوارترم؟ گفتند: بلي، خدا را شاهد مي گيريم. حضرت فرمود: اي مردم هر کس که من مولاي اويم اين علي مولاي اوست.

    شخصي از آن سوي مجلس گفت: يا رسول الله، معني اين سخن چيست؟ حضرت فرمود: «هر کس که من پيامبر اويم اين علي امام اوست». سپس فرمود: «خدايا دوست بدار هر که او را دوست دارد و و هر که او را دشمن مي دارد دشمن بدار. کمک کن هر که او را کمک کند و خوار کن هر کس او را خوار کند».

    بحارالانوار: ج 37 ص 193. عوالم العلوم: ج 3:15 ص 96.