مقدمه











مقدمه



غدير از اساسي ترين برنامه هاي پيامبر خدا(ص) براي دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجة الوداع آخرين رسالت خويش را انجام داد. زيرا خدايش فرموده بود:

يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمک من الناس ان الله لا يهدي القوم الکافرين.[1] .

اي پيامبر، آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکني پيامش را نرسانده اي خداوند تو را از گزند مردم نگه مي دارد. خداوند گروه کافران را هدايت نمي کند.[2] .

در پي اجراي اوامر پروردگار و معرفي وصي و جانشين خود علي بن ابي طالب(ع) آيه اکمال دين: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا امروز دين شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم » نازل[3] و روز غدير جشن ولايت و وصايت شد.

اهل بيت پيامبر و امامان بر حق شيعه، که نگاهبان اسلام حقيقي بودند و سعي داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتي بهره بردند تا غدير را زنده بدارند و آن خاطره گرامي و به ياد ماندني را مطرح کنند زيرا در تابش آفتاب غدير اهداف والاي پيامبر جامه عمل مي پوشد و براي فتنه انگيزي کج انديشان فرصت باقي نماند.

نگاهي گذرا به سيره فاطمه و اميرمؤمنان - عليهما السلام - و ديگر امامان راستين شيعه ما را با اهميت واقعه غدير و نقش عظيم و سرنوشت ساز آن هدايت و نيکبختي بشر آشنا مي سازد.

راويان، نويسندگان و مفسران اهل سنت و شيعه به واقعه غدير و آيات نازل شده در آن توجه بسيار داشته اند. برخي از علماي شيعه مانند علامه طبرسي روايات[4] نزول آيه تبليغ[5] در سرزمين غدير را مشهور دانسته اند. از اهل سنت ابوالقاسم عبيدالله بن عبدالله حسکاني، از دانشمندان اهل سنت، نيز همين را مطرح مي کند. او احاديث غدير را در دوازده جزوه دسته بندي کرده، آن را «دعاء الهداة الي اداء حق الموالاة » ناميده است.[6] .

ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد مشهور به ابن عقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در اين باره کتابي به نام «حديث الولاية »[7] تدوين کرده است.

علامه اميني نيز کتاب گرانسنگ «الغدير» را، در يازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه اين آثار جلب توجه مي کند موضعگيري آشکار ائمه اهل بيت - عليهم السلام - در باره اين واقعه مهم است، موضعگيريهايي که از اهميت غدير و نقش آن در سعادت بشر پرده برمي دارد. در اين مقاله به بررسي بخشي از اين موضعگيريها مي پردازيم:









  1. مائده،67.
  2. برابر نقل اسباب النزول واحدي نيشابوري، ص 135 و تفسير کبير فخر رازي، ج 12، ص 49 - 50. شان نزول آيه، غدير خم و معرفي علي بن ابي طالب(ع) بوده است.
  3. درالمنثور، سيوطي، ج 2، ص 256 تاريخ بغداد، خطيب نيشابوري، ج 6، ص 290.
  4. مجمع البيان، علامه طبرسي، ج 3، 4، ص 223.
  5. مائده،67.
  6. شواهد التنزيل، حاکم حسکاني، ج 1، ص 252.
  7. الطرائف، سيد بن طاووس، ج 1، ص 140.