وصف جان در سخن جانان


رسول اکرم صلي الله عليه و آله در شخصيت بي انتهاي علي عليه السلام و کمالات بي نظير و فضايل بي پايانش احاديثي فرموده اند که به بخشي از آنها اشاره مي نماييم .

حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله فرمود:

- اگر تمام باغ ها قلم گردد، همه درياها مرکب، همه جن ها حسابگر و انسان ها نويسنده شوند تا همه فضايل و مناقب علي را بشمارند نمي توانند . (1)

- سوگند به آن خدايي که جان من در دست قدرت اوست، اگر نبود اين که گروهي از امت من تو را مثل انصاري که عيسي را به خدايي اشتباه گرفتند، غلو کنند در مورد فضايل و مناقب تو، مطالبي مي گفتم که تمام مسلمانان خاک زير پاي تو را توتياي چشم خود مي کردند . (2)

- هر کس دوست دارد مثل من زندگي کند و مثل من بميرد، به ولايت علي بن ابيطالب تمسک کند . (3)

- پروردگار عالم به من وحي کرد و مرا مأمور ساخت که علي عليه السلام را با لقب اميرالمومنين بخوانم و فرمود: تا به حال، کسي را با اين لقب نخوانده ام و آن را به کسي نخواهم داد . (4)

- پيامبراکرم صلوات الله عليه قبل از وفات خويش از آينده خبر داد و فرمود: پيروان حضرت موسي به هفتاد و يک گروه تقسيم شدند؛ همه آنان اهل آتش هستند جز گروهي که از وصي اش" يوشع " پيروي نمودند و پيروان حضرت مسيح نيز به هفتاد و دو گروه تقسيم گرديدند و همگي گرفتار عذاب اخروي مي گردند، جز آنان که از جانشين او" شمعون" تبعيت کردند، امت من نيز به هفتاد و سه شعبه تقسيم مي شوند همگي در قهر خدا گرفتار خواهند شد مگر آن گروه راستين که از وصي و جانشينم علي بن ابيطالب عليه السلام پيروي نمايند . (5)

- هر کس مي خواهد حضرت نوح (ع) را در عزم و اراده اش بنگرد و علم سرشار حضرت آدم (ع) را درک کند و به جدم حضرت ابراهيم (ع) در حلم و بردباري اش نگاه کند و حضرت موسي (ع) را در ذکاوت و هوشياري و حضرت عيسي (ع) را در زهد و بي توجهي به دنيا ببيند، وجود مبارک علي عليه السلام را ببيند . (6)

- من شهرعلم هستم و علي درِ آن است، هر کس مي خواهد وارد آن شود بايد از درش بگذرد . (7)

- علي از حيث قضاوت و داوري نيز در ميان امت من بي نظير است . (8)

- سرلوحه دفتر هر فرد با ايمان محبت و دوستي علي ابن ابيطالب است . (9)

- علي داناترين امت من ، بعد از من است . (10)

پاورقي

1- محجة البيضاء، ج 4، ص 206.

2- مسند احمد حنبل به نقل شرح ابن ابي الحديد، ج 9، ص 168.

3- شرح ابن ابي الحديد، ج 9، ص 168.

4- بحار الانوار، ج 37، ص 290.

5- وسايل الشيعه، ج 18، ص 31.

6- محجة البيضاء، ج 4، ص 192.

7- کنزالعمال، ج 11، ص 600 .

8- آفتاب ولايت، ص 138.

9- بحارالانوار، ج 39، ص 229.

10- کنز العمال، ج 6، ص 153.